مجله نماوا، ساسان گلفر

دنیای انسان‌ها به شکل‌های مختلفی ممکن است به پایان برسد. لازم نیست بیگانه‌های فضایی به زمین حمله کنند یا شهاب‌سنگی عظیم به کره‌ی ما برخورد کند. کافی است حرص و سودجویی معدودی از مرز سیری‌ناپذیری بگذرد و به حد خباثت و ویرانگری برسد تا منابع زیستی که قرار بود پایدار بمانند و به نسل‌های بعد برسند، ناگهان از بین برود و به صفر برسد، محیط زیست نابود شود، یا مثلاً ویروسی کشنده و درمان‌ناپذیر برای مقاصدی خودخواهانه و کوته‌بینانه به جان بشریت بیفتد. آن‌وقت است که یکی از سناریوهای متعدد گونه‌ی سینمایی موسوم به «فاجعه» رقم می‌خورد؛ گونه‌ای که البته بی‌هدف و صرفاً به قصد سرگرمی پدید نیامده. است فیلم‌های ژانر فاجعه و داستان‌های آخرزمانی معمولاً بهانه‌ای هستند برای نمایش واکنش و نگرش شخصیت‌هایی اندک که برای بقا تلاش می‌کنند و در حساس‌ترین لحظه‌های زندگی خود ناچار به اتخاذ سخت‌ترین تصمیم‌ها هستند. این‌گونه فیلم‌ها اغلب شکل بیانیه‌ای اخلاقی را به خود می‌گیرند؛ بیانیه‌ای به منظور ترسیم خطی قاطع میان خوب و بد.

سریال «آخرین بازمانده از ما»  (The Last of Us) –دست‌کم تا جایی که از فصل اول آن برمی‌آید- تفاوت‌های آشکاری با داستان‌های آخرزمانی دیگر و آثارمعمول گونه‌ی فاجعه دارد. اول این‌که بیشتر درباره جامعه و جمعیت‌های بشری است تا شخصیت‌های منفرد؛ گرچه به ضرورت درام‌پردازی، شخصیت‌های خاصی هستند که باید دنبال کنیم و نگران سرنوست‌شان باشیم؛ اما به واسطه و به بهانه‌ی همین شخصیت‌ها مدام از جوامع متنوع و متکثر سر درمی‌آوریم. دومین تفاوت «آخرین بازمانده از ما» با آثار دیگر ژانر فاجعه، وجود ابهام اخلاقی فراگیر در تعاریف شخصیتی کاراکترهای اصلی و فرعی و همچنین در گستره‌ی زمانی و جغرافیایی داستان آن است. به نظر می‌رسد کریگ مازین و نیل دراکمان، پدیدآورندگان این سریال بیشتر به طرح پرسش‌های بنیادین اخلاقی و اجتماعی/سیاسی علاقه داشته‌اند تا تلاش برای یافتن پاسخ‌های قطعی.

در نخستین اپیزود فصل اول از «آخرین بازمانده از ما» محصول شبکه HBO بعد از مقدمه‌ای کوتاه در معرفی تهدیدی برای انسان به نام «قارچ سرچماقی» در جریان گفت‌وگویی علمی که ظاهراً اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی پیش در استودیوی تلویزیونی مقابل دوربین در گرفته، به سال ۲۰۰۳ میلادی می‌رسیم و شیوع بیماری قارچی در سراسر جهان که انسان‌ها را به نوعی زامبی مهاجم و درنده و تکثیرکننده‌ی قارچ تبدیل می‌کند و شاهد اتفاقاتی هستیم که خانواده‌ی جوئل (پدرو پاسکال) در تگزاس سال ۲۰۰۳ از سر می‌گذرانند. بعد به سال ۲۰۲۳ می‌رویم، ۲۰ سال از آغاز فاجعه گذشته، زیرساخت‌های تمدنی بشر از هم پاشیده و انسان‌ها در جمعیت‌های کوچک و پراکنده و همواره زیر سایه‌ی ترس –ترس از همه‌چیز، از آلوده‌شدگان درنده و گسترش‌دهنده‌ی بیماری تا مهاجمان و متجاوزان و حکومت‌های استبدادی- به زندگی دشوار و ناپایدار و مصیبت‌باری مشغولند. جوئل اکنون در بوستن زندگی می‌کند و علاوه بر کار و وظایف شاقی که بر عهده دارد، مخفیانه در پی یافتن راهی برای زیستن از نوعی دیگر است. مأموریت مخفیانه رساندن دختربچه‌ای به نام الی (بلا رمزی) در ازای پاداشی قابل توجه به جوئل محول می‌شود و او می‌پذیرد همراه با الی و تس (آنا تورو)، قدم در راه سفری پرخطر به سوی ایالت‌های غربی آمریکا بگذارد…

راهبرد آفرینندگان «آخرین بازمانده از ما» برای وادار کردن تماشاگران این سریال – که هم در قالب ژانر فاجعه و هم در گونه‌ی جاده‌ای قابل بررسی است- نگه‌داشتن رازهای شخصی تا آخرین لحظه‌ها و حفظ حس تعلیق و گاهی خلق شگفتی از طریق افشای همین رازهاست؛ رویکرد بسیار موفقی که به کمک فلش‌بک‌های متعدد، گاهی به‌واسطه‌ی تداعی و گاهی به شکل پیرنگ‌های فرعی که ماهرانه در پیرنگ اصلی تنیده می‌شوند، در سراسر فصل اول سریال اعمال شده است و علاوه بر حفظ توجه و علاقه‌ی تماشاگر و ارائه‌ی به‌موقع اطلاعات دراماتیک لازم، درونمایه‌هایی تازه را در زمان مناسب و به شکلی مؤثر مطرح می‌کند.

راهبرد دیگر و بسیار مهم از جنبه‌ی محتوایی و معنایی، معرفی جوامع یا جمعیت‌های گوناگون است که تقریباً در هر اپیزود از ۹ اپیزود فصل اول «آخرین بازمانده از ما» اتفاق می‌افتد و تماشاگر را با گونه‌های مختلفی از زیست اجتماعی یا نظم اجتماعی انسان‌ها آشنا می‌کند، از فاشیسم و دیکتاتوری نظامیان تا آنارشیسم، سوسیالیسم، انزواگرایی، بقاگرایی و قبیله‌گرایی.

بخش بزرگی از بار پیش‌برد درام و همین‌طور بار محتوایی/معنایی سریال، طبیعتاً مانند هر سریال دیگری بر عهده‌ی بازیگران نقش‌های اصلی است و در «آخرین بازمانده از ما» نیز بازیگران اصلی و فرعی که با دقت بسیار و کاملاً به‌جا انتخاب شده‌اند این وظیفه را به نحوی کاملاً مؤثر و موفق بر عهده گرفته‌اند. پدرو پاسکال، بازیگر آمریکایی متولد سانتیاگو شیلی که پیش از این در نقش اصلی کارآگاه پنیا در سه فصل سریال «نارکوها»ی شبکه نتفلیکس خوش درخشیده و یک نقش کوتاه و به یاد ماندنی هم در اواسط سریال «بازی تاج و تخت» شبکه HBO بر عهده داشته، در قامت پروتاگونیست/ضدقهرمان سرسخت، تودار، عملگرا و -در مواقع ناچاری- خشن که به‌نوعی یادآور فیزیک و پرسونای چارلز برانسون –ستاره‌ی فقید نسل پیشین بازیگران هالیوود- است، بخش مهمی از وظیفه‌ی ایجاد فضای ابهام اخلاقی را نیز بر عهده دارد. پاسکال البته در این حوزه تنها نیست و بلا رمزی، بازیگر انگلیسی -که او نیز با ایفای نقشی کوتاه و به‌یادماندنی در «بازی تاج و تخت» به شهرت رسیده است- در ایجاد تردیدها و نمایش نسبیت‌های اخلاقی پا به پای قهرمان دیگر پیش می‌رود. علاوه بر این‌دو، آنا تورو استرالیایی در نقش تس، مارل دندریج (مارلین)، نیک اوفرمن (بیل)، نیکو پارکر (سارا)، اسکات شفرد (دیوید)، موری بارتلت (فرانک) و ملانی لینسکی (کاتلین) نقش‌های مکمل فوق‌العاده‌ای را رقم زده‌اند.

فصل اول سریال «آخرین بازمانده از ما» که بر اساس یک بازی ویدئویی محصول ۲۰۱۳ به همان نام تولید و در لوکیشن‌های آلبرتا در کشور کانادا فیلمبرداری شده، علاوه بر نقدهای مثبت و ستایش‌آمیز منتقدان و نامزدی‌ها و جوایز پرشمار تلویزیونی، به یکی از پرطرفدارترین و پولسازترین آثار شبکه تلویزیونی HBO پس از «بازی تاج و تخت» بدل شده است و بنابراین تردیدی در این نیست که فصل دوم آن به زودی آماده نمایش خواهد شد. پدرو پاسکال ضمن مصاحبه‌ای در زمان تولید فصل اول «آخرین بازمانده از ما» اعلام کرده بود که فصل دوم پیش از پایان سال ۲۰۲۳ میلادی کلید خواهد خورد. به این ترتیب، بار دیگر شاهد تنوع بیشتر زیست اجتماعی و تردیدها و عدم‌قطعیت‌های اخلاقی  بیشتر انسان‌های مصیبت‌زده و به آخر خط رسیده خواهیم بود.

تماشای «آخرین بازمانده از ما» در نماوا