مجله نماوا، مینو خانی

 یووال نوح هراری، نویسنده کتاب «انسان خردمند» می‌نویسد: «انسان‌های هوشمند به این دلیل بر جهان حاکم شده‌اند که تنها حیوانی هستند که می‌توانند در تعداد بالا با انعطاف بالایی همکاری کنند». این جملات و جملاتی شبیه این ما انسان‌ها را دچار توهم کرده و اصولا تصور می‌کنیم اشرف مخلوقات جهانیم. این‌قدر در خودمان و شیرین‌کاری‌ها و به اصطلاح کشف‌ها، اختراعات و نوآوری‌هایمان غرق شده‌ایم که هیچ چیز غیر از خودمان نمی‌بینیم و اگر هم می‌بینیم با نگاه از بالا به پایین «اشرف مخلوقات» است و همه موجودات دیگر را خرد و ریز و فاقد هوش و… می‌پنداریم. ده‌ها و صدها تحقیقات مکتوب و تصویری در قالب مستند حیات وحش از زندگی حیوانات و گیاهان باعث نشده تا این نگاه در اغلب انسان‌ها جاری شود که خداوند تبارک و تعالی همه مخلوقاتش را بر اساس نظمی که جهان را برپاداشته، آفریده است. برای همین به نظر می‌رسد باید در نگاه‌مان و در زیست‌مان در جهان تجدیدنظر کنیم و سر به زیر اندازیم و باور کنیم حیوانات و گیاهان واجد شعور، فرهنگ و نظم بی‌نظیری هستند که اگر بیشتر از شعور و فرهنگ انسان‌ها نباشد، به جرات کمتر هم نیست. باور نمی‌کنید یکی از جدیدترین مستندهای نشنال جئوگرافیک به نام «اسرار نهنگ‌ها» را ببینید.

زیست‌شناسان نشنال جئوگرافیک در این مستند اطلاعات جدید و حیرت‌انگیزی درباره انواع نهنگ‌ها، بزرگ‌ترین جانوران ساکن آب‌ها ارائه می‌کنند که هوش از سر می‌برد. مستند چهار قسمتی «اسرار نهنگ‌ها» به کارگردانی برایان آرمسترانگ و اندی میشل و تهیه‌کنندگی کارگردان معروف، جیمز کامرون طی مدت سه سال و در ٢۴ نقطه از آب‌های جهان پرده از رازهای شگفت‌انگیزی برمی‌دارد. قسمت اول درباره نهنگ‌های سلسله «اورکا» است. دوربین این نهنگ‌ها را در نیوزیلند، قطب جنوب، جزایر فالکلند و پاتاگونیا دنبال می‌کند و شیوه زندگی، ارتباطات، به دست آوردن غذا، آموزش‌هایی را که نهنگ‌های بزرگ‌تر به کوچک‌تر می‌آموزند، به تصویر می‌کشد. قسمت دوم، درباره نهنگ‌های «گوژپشت» است. مسیر این قسمت نیز از آتلانتیک در نیم‌کره شمالی شروع می‌شود و به آلاسکا و استرالیای غربی می‌رسد. صداهایی که گوژپشت‌ها از خود ساطع می‌کنند، نقش اساسی در شناخت و درک زبان‌شان دارد؛ به گونه‌ای که به قول برایان سکری، عکاس نشنال جئوگرافیک که طی سال‌ها همراه گروه‌ها بوده، هیچ پستانداری از صدا به این شکل و با این قدرت استفاده نمی‌کند. اگر خانواده در گروه اورکاها نقش مهمی دارد، در گوژپشت‌ها ارتباطات اجتماعی و ارتباطات دوستانه نقش بسیار پررنگی دارد تا جایی که هر سال از همه جای جهان به نقطه‌ای در قطب می‌روند تا هم دیدار تازه کنند و هم بتوانند از جلبک‌هایی که زیر یخ‌ها زندگی می‌کنند و با آب شدن یخ‌ها به سطح آب می‌آیند، غذای یک سال خود را تامین کنند.

نهنگ‌های «بلوگا» یا نهنگ‌های سفید موضوع قسمت سوم این سری هستند؛ نهنگ‌هایی که لبخند می‌زنند و احساساتشان را در چهره‌شان نشان می‌دهند و بزرگ‌ترین حوزه واژگانی را در اقیانوس دارند؛ نهنگ‌هایی که حتی ممکن است برای خودشان نام هم انتخاب کنند. آنها با نهنگ‌های «ناروال» که یکی از دندان‌هایشان همچون تیغه‌ای بلند پیشاپیش آنها حرکت می‌کند نقش‌آفرین قسمت سوم این مستند هستند. بالاخره نهنگ «عنبر» که در خلیج کانینگهام در قطب کانادا و دومینیکا در جزایر کارائیب شرقی و سریلانکا در آب‌های گرم زندگی می‌کنند.

این اطلاعات قطعا نه فقط حاصل سه سال ساخت این مستند است، بلکه نتیجه تحقیقات زیست‌شناسانی همچون «رابرت میشا» است که حدود ۴٠ سال است پیگیر زندگی نهنگ‌ها در اقیانوس‌هاست، یا «شین» که ١۶ سال روی آب‌ها زندگی کرده تا اطلاعات و شناخت درستی از نهنگ‌های عنبر به دست آورد و حالا اطلاعات بی‌نظیرشان را با زیست‌شناسان نشنال جئوگرافیک به اشتراک می‌گذارند تا حاصل مستند سرشار از اطلاعات و تصاویر بی‌نظیری باشد که تا پیش از این انسان به آن دست پیدا نکرده بود؛ مثلا راوی وقتی یک نهنگ عنبر کودک که باید از شیر مادر تغذیه کند چطور به سینه مادر که درون بدن مادر است نفوذ می‌کند و شیر می‌خورد اعلام می‌کند که این تصویر و این شیوه شیر خوردن برای اولین بار ثبت شده است. یا صداهایی که نهنگ‌ها در شرایط مختلف با تنالیته و ریتم متفاوت از خود خارج می‌کنند تا مثلا همدیگر را از خطر آگاه کنند، یا به هم اطلاع دهند که وقت غذاست، یا صدای گریه نهنگ کودکی که گم شده و مادر آن را می‌شنود و به دنبال صدا می‌رود و کودکش را پیدا می‌کند و در هر قسمت بارها از زبان راوی می‌شنویم «این نهنگ‌ها فرهنگ دارند»، یا «این کار نهنگ‌ها، نشانه فرهنگ است» یا «نهنگ‌ها زندگی اجتماعی دارند» یا «این حرکت نهنگ‌ها یک رفتار اجتماعی است» و بارها و بارها شوکه می‌شویم و نفس‌مان در سینه حبس می‌شود.

علاوه بر اطلاعات نابی که مستند ارائه می‌کند، طبیعت بکر و زیبای تمام آب‌های بزرگ جهان که در لانگ‌شات اصولا با آبی آسمان پیوند می‌خورد، به قدری چشم‌نواز است که مخاطب محصور در میان دیوارها و آجرها و آهن‌ها را هیجان‌زده می‌کند و البته حرکت دوربین و تدوین هنرمندانه مستند که از فراز آسمان‌ها در چشم بر هم زدنی به قعر اقیانوس می‌رود تا نه فقط نهنگ‌ها را دنبال کند و آنها را به تصویر بکشد، بلکه چشم «انسان هوشمند» را به بزرگی، عظمت و زیبایی طبیعتی خیره کند که با همه هوشمندی‌اش، هنوز به رازهای بسیار زیادی از جهان خلقت دست پیدا نکرده است و در مقابل آن عظمت به کوچکی و خردی و ناتوانی خود باور کنیم و بپذیریم که این جهان و مخلوقاتش نه فقط بزرگتر از ظرف درک و هوش ماست، که سال‌های سال هم تلاش کنیم نمی‌توانیم به ذره‌ای از نظم آن پی ببریم و چند بیت از ترجیع‌بند معروف هاتف اصفهانی را که در کتاب‌های فارسی مدرسه آموختیم، آویزه گوش کنیم: چشم دل باز کن که جان بینی/ آنچه نادیدنی است، آن بینی/ دل هر ذره که بشکافی/ آفتابیش در میان بینی/ که یکی هست و هیچ نیست جز او/ وحده لا اله الاهو.

تماشای این مستند در نماوا