مجله نماوا، سحر عصرآزاد

مستند «چهره‌پرداز» روایتی است از مشکلات یک زوج عشایر با تمرکز بر تحصیل و استقلال زنان که بر بستری از روابط و مناسبات قومی دراماتیزه شده و به همین واسطه از یک مستند صرف، فاصله می‌گیرد.

جعفر نجفی که سابقه ساخت مستند تحسین شده «آشو» را از کاراکتر منحصر به فرد یک پسربچه چوپان عشایر و عشق سینما در کارنامه دارد، در این فیلم ۷۷ دقیقه‌ای رجوعی هوشمندانه به دستمایه‌های موفق همان مستند دارد؛ یعنی قوم، جغرافیا، مردم و آداب و رسومی که می‌شناسد و می‌تواند ارتباط مناسبی هم به جهت رعایت حرمت‌ها و حریم‌ها و هم به جهت اشراف به زوایای پنهان فرهنگ و مناسباتی که قصد نقد آن را دارد و از مهمترین وجوه برای ارتباط برقرار کردن با یک سوژه واقعی است.

او مستند جدیدش را از زاویه نگاه مقابل «آشو» آغاز می‌کند؛ به این مفهوم که در آن فیلم از نگاه این پسربچه عشایر به جایگاه دختر-زن در این قوم اشاره‌ای گذرا و آمیخته به طنز می‌شد که در واکنش آشو به بازیگر شدن دخترخاله‌اش و … نمایان بود.

به این واسطه می‌توان «چهره‌پرداز» را به نوعی آینده زندگی احتمالی آشو و دخترخاله‌اش هم دانست که حالا مرد (گل محمد) به چوپانی و گله‌داری مشغول است و زن (مینا) به جای بازیگری می‌خواهد هنر چهره‌پردازی یا به قول شوهر آرایشگری را در دانشگاه ادامه بدهد و همین تصمیم عامل بروز اختلافات آنهاست.

فیلمساز در این مستند هم از مایه‌هایی که برآمده از نگاه متعادل و تلطیف شده خودش است، بهره برده تا مخاطب را با پیش‌داوری و دافعه کمتری به همراهی با شرایطی وادارد که به واسطه باورها و سنت‌های قومی، جایگاه زن را چیزی فراتر از فرزندآوری و خوب کار کردن نمی‌داند.

چهره‌پرداز پوستر

به همین واسطه است که تصمیم مینا برای ادامه تحصیل؛ هرچند شرط و خواست قبل از ازدواجش بوده، اما حالا که مادر و زن شوهردار عشایر است، در مطالبه از شوهر و حتی در مصلحت‌اندیشی با بزرگان خانواده و ایل به خواستی غیرمنطقی و نامعقول تبدیل می‌شود که برهم زننده زندگی خانوادگی‌اش است.

طبعاً این نگاه مستبدانه و تک بعدی با لحن و شیوه بیان انتخاب شده در فیلم است که تلطیف شده و قابل بازگو کردن برای مخاطبی است که دیدگاهش به واسطه‌ی این مستند آسیب‌شناسانه به چالش کشیده می‌شود. چه بسا این‌گونه بتوان حتی نگاه افراد همان قوم را نیز به سویه‌های افراطی سنت‌ها و باورهای گذشته و نیاز به بازنگری در آنها مطابق با به روز شدن مناسبات و روابط جامعه و جهان امروز جلب کرد.

یک انتخاب دشوار

فیلم در ادامه، مسیر پرپیچ و خمی را که پیش پای مینا قرار گرفته، دنبال می‌کند؛ مسیری و انتخابی که چه بسا برای مخاطب تن دادن زن به آن غریب و باورناپذیر هم به نظر بیاید. اما همین ناباوری و حرکت انتحاری حکم نوعی خودزنی زنانه را برای آزمون استقلال‌طلبی مینا دارد که قرار است قدم در راهی سخت به عنوان یک زن-مادر بگذارد.

به‌خصوص جایی که گل محمد و مینا بازی جرأت-حقیقت می‌کنند و زن از شوهرش می‌پرسد واقعاً قصد زن گرفتن دارد یا برای ترساندن و انصراف او چنین پیشنهادی داده است؟!

آزمودن این مسیر بر بستر شوخ و طناز فیلم؛ هرچند می‌تواند احتمال دراماتیزه کردن این گره‌های داستانی در زندگی واقعی زوج را به ذهن بیاورد، اما این اهمیت را دارد که واقعیت عریان و تلخ همچنان در این بازی درام جریان دارد. به‌خصوص جایی که کاندیداهای ازدواج بدون پس زدن، شرط و شروط خود را می گذارند و بزرگترها؛ چه مرد و چه زن، گل محمد را محق و زندگی خودشان را نیز تابعی از این رسم و سنت می‌دانند.

فیلمساز برای تحمل‌پذیری مخاطب در جو سنگین فشار یکسویه‌ای که نسبت به مینا به عنوان یک زن-مادر در قوم می‌رود، علاوه بر طنز درونی به وام گرفتن از طبیعت بکر و روزمرگی‌های عشایر در دل دشت و صحرا پرداخته تا دیدگاه مخاطب را عمق داده و آزمون مینا را بر بستر زندگی یک زن عشایر نهادینه کند.

مستند «چهره‌پرداز» با سکانس معناداری به انتها می‌رسد که با تکیه بر نشانه‌گذاری که در فیلم انجام شده، بازی مینا را رنگ و بویی واقعی می‌دهد. واقعیتی تلخ که او را در مسیر رسیدن به استقلال مصر نشان می‌دهد حتی به قیمت اینکه به استقبال رقیب قدم در جاده‌ای بگذارد که از آن نفرت دارد.  

تماشای آثار پانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت در پردیس نماوا