مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

فیلم محوشدگی (In the Fade) یکی از فیلم‌های تحسین‌شده فاتح آکین کارگردان و فیلمنامه‌نویس آلمانی-ترکیه‌ای است. این فیلم اولین بار در دنیا در ۲۰۱۷ در بخش مسابقه رسمی هفتادمین جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و جایزه بهترین بازیگر زن را برای دایان کروگر بازیگر آلمانی-آمریکایی به همراه داشت.  

داستان در هامبورگ روی می‌دهد و کروگر نقش زنی به نام کاتیا را بازی می‌کند که بعد از یک بمب‌گذاری توسط نئونازی‌ها که باعث کشته شدن همسر و پسرش می‌شود، به دنبال انتقام است. «محوشدگی» نماینده آلمان در بخش فیلم بلند بین‌المللی نودمین دوره جوایز اسکار بود و به فهرست کوتاه نامزدهای این بخش نیز راه پیدا کرد، اما درنهایت نامزد اسکار نشد، هرچند جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی‌ زبان را برد.

آکین ۴۸ ساله که متولد هامبورگ است، یکی از چهره‌های محبوب جشنواره‌های سینمایی در بیش از دو دهه اخیر است. او در ۲۰۰۴ با «رودررو» جایزه خرس طلای جشنواره فیلم برلین را دریافت کرد و در ۲۰۰۹ با فیلم «آشپزخانه روح» برنده جایزه ویژه داوران برلیناله شد. آکین در ۲۰۰۷ با فیلم «لبه بهشت» در جشنواره فیلم کن برنده جایزه بهترین فیلمنامه شد و جایزه هیئت داوران کلیسای جهانی را هم به خود اختصاص داد. «لبه بهشت» نیز نماینده آلمان در اسکار بود، اما نامزد نشد. «خداحافظ برلین» (۲۰۱۶) و «دستکش طلایی» (۲۰۱۹) از دیگر فیلم‌های اوست.

«محوشدگی» یک فیلم هنری استادانه است که عمق از دست دادن عزیزان، انتقام و ناتوانی ادامه دادن را نشان می‌دهد. آکین و کروگر در این گفت‌وگو درمورد معنای عمیق فیلم و مفهوم آن صحبت می‌کنند.

فیلم محوشدگی
دایان کروگر

می‌خواهم ابتدا این سؤال را مطرح کنم که ایده «محوشدگی» از کجا آمد، و شما دایان، چگونه بخشی از پروژه شدید؟

فاتح آکین: ابتدا قرار بود یک فیلم سیاسی باشد. ما سال‌هاست در آلمان با نئونازی‌ها مشکل داریم. درواقع، از جنگ جهانی دوم تاکنون. آن نگاه هرگز واقعاً تمام نشد، و همچنان مقاومت می‌کند. در دهه ۱۹۹۰، ترورها و حملات زیادی در آلمان رخ داد. آن‌ها به ترک‌ها یا رنگین‌پوستان حمله می‌کردند – فقط به این خاطر که اهل جایی دیگر بودند و «سفید» نبودند. آن‌قدر عصبانی بودم که از آن زمان می‌خواستم چیزی بنویسم، اما کار سختی است که درمورد عصبانیت خود به شیوه‌ای سرگرم‌کننده و تأثیرگذار بنویسید. مدتی طول کشید. وقتی فیلمنامه «محوشدگی» را نوشتم، می‌خواستم یک شخصیت «آریایی» داشته باشم. می‌دانید، در آلمان آن‌ها مظنونین همیشگی هستند. و می‌خواستم یک بازیگر زن خاص داشته باشم. آن موقع بود که دایان به ذهنم رسید.

دایان کروگر: چند سال پیش وقتی با فاتح آشنا شدم از این پروژه اطلاعی نداشتم. من پیش او رفتم و گفتم دوست دارم با او کار کنم چون من از طرفداران سرسخت فیلم‌های او بودم. و بعد یادش آمد. چند سال بعد با من تماس گرفت و درباره فیلم «محوشدگی» صحبت کرد، و من بلافاصله پاسخ مثبت دادم. حتی حاضر بودم در فیلم او یک نقش خیلی کوچک بازی کنم.

فیلم محوشدگی
فاتح آکین و دایان کروگر

چه خوب که شما کاتیا را به یک زن دیوانه که برای انتقام همه‌ کار می‌کند، تبدیل نکردید، که البته می‌توانست باشد، چون او اساساً همه‌چیز خود را از دست داده است. هیچ فکر یا ملاحظه‌ای بود که بخواهید این کار را انجام دهید؟ و یک سؤال از دایان، این دومین فیلم شما درباره نازی‌ها است. بین اتفاقاتی که در آن زمان افتاد و آنچه حالا در ایالات متحده و در جهان در حال رخ دادن است، چه شباهت‌هایی می‌بینید؟

دایان کروگر: صادقانه بگویم، دلیل این که من جذب «محوشدگی» شدم این بود که فیلم درباره حمله نئونازی‌ها بود، اما این دلیل نمی‌شد که بخواهم بخشی از پروژه باشم. دیدم فیلم درباره آدم‌هایی است که پشت سر هستند و باید با از دست دادن همه‌چیز کنار بیایند. من تا حد زیادی بچه اتحادیه اروپا هستم. وقتی بزرگ می‌شدم، همه مرزها باز ‌شدند و همه این فرصت‌ها و امکانات برای من پیش آمد.

اما همه ما در این دنیا زندگی می‌کنیم و به نظر می‌رسد بیشتر رو به عقب حرکت می‌کنیم تا روبه‌جلو. مقابله با تروریست‌ها تقریباً به یک کار روزانه تبدیل شده‌ است. من – و مطمئناً خیلی از مردم – به صفحه تلویزیون خیره می‌شوم و به این فکر می‌کنم که چطور این‌قدر به آنچه در دنیا روی می‌دهد، بی‌حس شده‌ایم. همه‌چیز به اعداد خلاصه شده است. در تلویزیون می‌شنویم: «خبر فوری: ۲۰۰ نفر جان باختند!» و ما آن تصاویر وحشتناک را یک روز می‌بینیم، و بعد به داستان بعدی می‌رویم، درست است؟

ما هیچ‌وقت از آدم‌هایی که پشت سر هستند چیزی نمی‌شنویم. قاتلان، تروریست‌ها به ستاره‌های فوری تبدیل می‌شوند چون می‌خواهیم بدانیم آن‌ها چگونه قاتل شدند. آن‌ها می‌توانند جهادی باشند، می‌توانند نئونازی یا هر چیز دیگری باشند.

نکته‌ای که درباره این فیلم دوست دارم این است که ما چیزی درمورد این آدم‌ها نمی‌دانیم. چون در پایان روز، واقعاً مهم نیست. مهم این است که چه اتفاقی می‌افتد و مردم چطور می‌توانند زندگی کنند و ادامه دهند. یا آیا می‌توانند بعدازاین اتفاق وحشتناک ادامه دهند؟

من به لحاظ احساسی واقعاً با این مسئله ارتباط داشتم. این چیزی است که من را علاقه‌مند کرد. مطمئن هستم که فاتح انگیزه‌های دیگری برای نوشتن فیلمنامه داشت، اما برای من مهم این بود که «محوشدگی» یک فیلم ترحم‌آمیز نیست.

فیلم محوشدگی

فاتح آکین: این چیزی است که داستان به آن تبدیل شد. من با پس‌زمینه شروع کردم. بعد، وقتی دایان وارد پروژه شد، «محوشدگی» به یک فیلم درمورد پیش‌زمینه تبدیل شد. و پس‌زمینه به‌نوعی قابل تعویض شد. این چیزی است که اهمیت دارد. قبل از این که «محوشدگی» را بسازیم، فیلم‌های آسیایی زیادی دیدم، به‌خصوص به خاطر نحوه برخورد این فیلم‌ها با موضوع انتقام. شما فیلم‌های کره‌ای ساخته دوست من، پارک چان ووک را دارید که فیلم‌های متفاوتی هستند. من دوست دارم آن‌ها را تماشا کنم چون کلی خون، کلی زنان زیبا، و کلی چیزهای دیوانه‌وار دارند، اما من نمی‌توانم این کار را انجام دهم. حتی اگر بخواهم هم نمی‌توانم. باید به کاری که انجام می‌دهم اعتقاد داشته باشم.

بنابراین ما داستان بسیار تماشایی کاتیا را داریم که این کارهای تماشایی را انجام می‌دهد. و اتفاقات تماشایی برای او می‌افتد، اما چطور می‌توانم آن را تا حد ممکن قانع‌کننده و باورپذیر کنم؟ پس شیوه کره‌ای شیوه درستی نیست، شیوه هالیوودی شیوه درستی نیست – من باید راه خودم را پیدا کنم تا باورپذیر شود.

فیلم محوشدگی

با این نکته بازی می‌کردید که در مرحله‌ای کاتیا قصد داشت چنین کاری انجام دهد؟ چون او مردد است.

فاتح آکین: قرار بود این کار را بکند. بله، آن تصویر را در ذهن داشتم.

اما ترسناک است. شما گفتید سیاسی نیست اما به‌نوعی سیاسی است.

فاتح آکین: منظور شما پایان فیلم است؟ اگر خصوصی و نه در این مصاحبه از من بپرسید، می‌گویم که فیلم پایان خوش دارد، اما شاید به این دلیل است که من چیزها را متفاوت می‌بینم.

نکته دیگری که در فیلم بسیار مهم است این است که نفرت به‌عنوان یک احساس چطور مخرب است. نه‌تنها درمورد نئونازی‌ها، بلکه درمورد خود شخصیت کاتیا. کنجکاو هستم که بدانم از هر دو منظر مهم بود؟ منظورم در طول فیلمبرداری و نقش‌‌آفرینی شماست.

دایان کروگر: فکر می‌کنم نفرت و تمام احساساتی که شما تجربه می‌کنید در آنجا لازم بود. حتی یک لحظه هست که شما فکر می‌کنید شاید کاتیا به آلمان بر‌گردد و حالا که می‌تواند، یک فرزند دیگر داشته باشد. شاید او بتواند عشق را با وکیل خود پیدا کند. چه کسی می‌داند؟ چون فکر می‌کنم همه می‌توانند این مراحل را طی کنند. و من فکر می‌کنم پایان فیلم به‌نوعی شاعرانه است چون کاتیا می‌توانست به زندگی خود ادامه دهد و آن‌ نئونازی‌ها هم همین‌طور. کاری که او می‌کند انتخاب خودش است. من نمی‌دانم اگر در موقعیت او باشم چه کار می‌کنم، اما به جایی رسیدم که او رسید. بنابراین امیدوارم تمام آن لایه‌ها ظاهر شوند. او یک قاتل نیست. این مسئله باید روشن باشد. قرار نیست او با کاراته دخل کسی را بیاورد.

فیلم محوشدگی

اما عدالت اجرا نشد. و این یک نکته بزرگ است. آیا این نقطه عطف انگیزه اوست؟

فاتح آکین: ما در آلمان مجازات اعدام نداریم. من موافقم و از آن حمایت می‌کنم. فکر می‌کنم یک جامعه همیشه باید باهوش‌تر از فرد باشد. به‌عنوان یک فرد، اگر سرنوشت من را مجبور کند با آنچه کاتیا باید با آن روبرو شود، روبرو شوم – که امیدوارم هرگز اتفاق نیفتد – شاید، به آن اندازه که جامعه از من می‌خواهد، باهوش نباشم. من با آنچه جامعه ایجاد کرده مشکلی ندارم، از آن حمایت می‌کنم، به آن رأی می‌دهم، از آن دفاع می‌کنم. فرد آن‌قدر باهوش نیست، اما کل جامعه باید باهوش باشد.

اما اگر عدالت حاکم بود. اعدام هیچ، اما آن‌ها حداقل به زندان می‌رفتند.

فاتح آکین: بله، اما آن‌ها به زندان نمی‌روند، چون یک وکیل خوب دارند!

فیلم محوشدگی
فاتح آکین و اولریش توکور

نقش‌آفرینی‌ها در فیلم واقعاً قدرتمند هستند. تعجب می‌کنم به‌عنوان یک بازیگر باید به چه مکانی بروید چون اتفاقی که برای کاتیا می‌افتد فوق‌العاده غیرقابل تصور است. و در مقام کارگردان، فیلمبرداری این صحنه‌های واقعاً احساسی چگونه است؟

دایان کروگر: فقط باید از آن صخره بپری. بسیاری از آن به تمرین و آماده‌سازی برمی‌گردد، این که به خودتان اجازه ‌دهید احساس کنید. خودتان را جای آن شخصیت بگذارید، با مردم صحبت کنید و فقط به کارگردان خود گوش کنید. فقط باید به خودتان اجازه دهید آن را احساس کنید.

فاتح آکین: من یک فضا ایجاد می‌کنم. تنها کاری است که واقعاً انجام می‌دهم. فضایی ایجاد می‌کنم که بازیگرانم مجبور نباشند از آن بترسند. تنها کاری است که می‌توانم انجام دهم – استفاده از ترفندهایی مانند بیرون رفتن و شام خوردن و نوشیدن، فقط برای ایجاد فضایی که دو طرف به هم اعتماد کنند. و من هرگز بازیگری را ندیدم که این‌قدر آماده باشد. به‌طور معمول، در آلمان بازیگران فوق‌العاده‌ای داریم – من شکایتی ندارم، اما تفاوت در این است که در آلمان، اغلب به بازیگران می‌گویید: «دو قدم بردار و بعد به طرف راست برگرد، بعد دیالوگ را بگو و خیلی آهسته نگو و بعد به عقب برگرد…» با دایان این‌طور نیست. او آماده بود. بنابراین من فقط باید می‌گفتم، «اکشن». همین و بس.

منبع: موویز موو می (اولکار علی‌اکبروا)

تماشای فیلم محوشدگی در نماوا