رسیدن «رایا و آخرین اژدها» (Raya and the Last Dragon) تازه‌ترین تولید والت دیزنی پیکچرز و والت دیزنی انیمیشن استودیوز، خوشحالی بسیاری از جوامع آسیایی و آسیایی-آمریکایی ‌را به همراه داشت. فیلم لحظه‌ای مهم برای بازنمایی جامعه جنوب شرقی آسیا در هالیوود است: رایا اولین شاهزاده خانم از جنوب شرقی آسیا در دنیای دیزنی است، و صداپیشگی آن را کلی ماری تِرَن به عهده دارد. او هم اولین بازیگر از جنوب شرقی آسیا است كه بجای نقش اصلی یک فیلم بلند انیمیشن از این استودیو حرف می‌زند.

داستان انیمیشن کامپیوتری «رایا و آخرین اژدها» به کارگردانی دان هال و کارلوس لوپز استرادا، در سرزمین خیالی کوماندرا اتفاق می‌افتد که ساکنان آن را یک تمدن باستانی تشکیل می‌دهند؛ داستانی که به گفته دیزنی از فرهنگ جنوب شرقی آسیا الهام گرفته شده، و درباره تلاش رایا یک شاهزاده خانمِ جنگجوست که می‌کوشد اژدهایی افسانه‌ای به نام سیسو را پیدا کند تا دنیایِ از‌بین‌رفته را به حالت عادی برگرداند.

فیلم که موسیقی آن ساخته جیمز نیوتن هوارد است، ابتدا قرار بود از ۵ مارس ۲۰۲۱ تنها در سینماهای ایالات متحده آمریکا اکران شود، اما به خاطر پاندمی کووید-۱۹، هم‌زمان از طریق سرویس پخش آنلاین دیزنی پلاس نیز در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت و تاکنون در سینماهای دنیا ۱۳۲.۹ میلیون دلار فروش داشته است.

فیلمنامه «رایا و آخرین اژدها» را کوئی نگوین فیلمنامه‌نویس ویتنامی-آمریکایی و ادل لیم فیلمنامه‌نویس مالزیایی به طور مشترک نوشتند. لیم بیشتر به خاطر نوشتن فیلمنامه کمدی رمانتیک موفق «آسیایی‌های پول‌دار دیوانه» (۲۰۱۸) شناخته می‌شود. فاون ویراسانتورن نیز که یک هنرمند آمریکایی-تایلندی است، به‌عنوان سرپرست نویسندگان، هدایت هنری «رایا و آخرین اژدها» را بر عهده داشت.

اما در هالیوود گام‌های روبه‌جلو، به‌ندرت مشخص است. درحالی‌که بسیاری از مردم هیجان خود را از دیدن فرهنگ خود روی پرده به اشتراک گذاشتند، برخی دیگر ابراز نگرانی کردند، به‌ویژه در مورد نبود بازیگران اهل جنوب شرقی آسیا در ترکیب صداپیشه‌های «رایا و آخرین اژدها»، و همچنین رویکرد سازندگان فیلم نسبت به ترکیبِ تأثیرپذیری از چند کشور جنوب شرقی آسیا در یک داستان.

درحالی‌که در فیلم، به‌غیراز کلی ماری ترن، صداپیشه‌های چند نقش دیگر نیز بازیگرانی از جنوب شرقی آسیا هستند – به‌ویژه دو بازیگر نوجوان، ایزاک وانگ و تالیا ترن که به ترتیب صداپیشگی شخصیت‌های بون و نوی را بر عهده دارند، بخش زیادی از صداپیشه‌ها را بازیگرانی از شرق آسیا تشکیل می‌دهند، ازجمله آن‌ها می‌توان به آکوافینا بازیگر آمریکایی-چینی اشاره کرد که بجای سیسو آخرین اژدها صحبت کرده‌ است، همین‌طور جما چان، دانیل دائه کیم، بندیکت وونگ و ساندرا اوه. روزی که فهرست کامل صداپیشه‌های فیلم اعلام شد، برخی انتقاد خود را در توییتر ابراز کردند. سندی یک طراح گرافیک ۲۵ ساله که در مانیل زندگی می‌کند، نوشت: «آن‌ها اساساً کل منطقه را در یک مخلوط‌کن قرار دادند و برای نقش‌ها تعداد بسیار کمی از بازیگران اهل جنوب شرقی آسیا را استخدام کردند.» سندی به تایم می‌گوید: «اگر به ترکیب بازیگران نگاه کنید، تعدادی از بازیگران جنوب شرقی آسیا را در این پروژه می‌بینید، اما آن‌ها فقط به‌عنوان صداهای اضافی انتخاب شده‌اند.»

«صداهای اضافی» که در «رایا و آخرین اژدها» شامل بازیگران فیلیپینی-آمریکایی مانند وینسنت رودریگز و لایزا دل موندو می‌شود، در فیلم نقش‌های تیپیکال دارند، بدون این که نام شخصیت‌های آن‌ها مشخص باشد و نقششان در صداهای گروهی تعریف می‌شود. سندی همچنین از این که فیلم داستان خاص یک کشور را روایت نمی‌کند، ناامید شد. او در توئیتر نوشت: «این فیلم به‌طور مشخص بیانگر هیچ‌کس نیست.»

فیلم چطور ساخته شد

دیزنی برای تحقیقات درباره «رایا و آخرین اژدها» به معنای واقعی کلمه تمام تلاش خود را کرد. اعضای گروه تولید، قبل از همه‌گیری کرونا به لائوس، اندونزی، تایلند، ویتنام، کامبوج، مالزی و سنگاپور سفر کردند تا با فرهنگ این کشورها آشنا شوند. استودیو همچنین نظیر آنچه در فیلم انیمیشن «موانا» (۲۰۱۶) انجام داد، یک گروه ویژه از مشاوران با زمینه‌های تخصصی، از موسیقی و طراحی رقص تا معماری و هنرهای رزمی تشکیل داد که سرپرستی آن را استیو آرونساک انسان‌شناس بصری از لائوس به عهده داشت. آن‌ها تلاش کردند توجه دقیق‌تری به جزئیات فیلم درمورد جنوب شرقی آسیا داشته باشند. نتایج اقدامات این گروه مورد توجه نگوین و لیم نویسندگان «رایا و آخرین اژدها» نیز قرار گرفت.

نگوین می‌گوید: «سر و کله زدن فاون ویراسانتورن (سرپرست نویسندگان)، خودم، ادل، اعضای انیمیشن، و گروه نویسندگان، درمورد چیزهایی که می‌توانستیم درمورد فرهنگ‌های خود جشن بگیریم، خیلی مفرح بود. و این شامل توجه به جزئیات کوچک مانند غذاهای سرو شده در جشن‌ها می‌شد.»

نگوین می‌گوید در مقیاس بزرگ‌تر، رویکرد گروه در خلق سرزمین خیالی کوماندرا را می‌توان به ساخت دنیاهای فانتزی مبتنی بر تأثیرات پان اروپایی تشبیه کرد. او توضیح می‌دهد: «این “افسانه آرتوری” ما، “بازی تاج و تخت” ما و “سیاه چال‌ها و اژدهایان” ما بود که هنگام ساختن کوماندرا می‌ساختیم. یک فرصت عالی برای خلق یک دنیایِ به همان اندازه جذاب و سرگرم‌کننده بود که بچه‌ها دوست دارند خود را در آن غرق کنند.»

و سازندگان فیلم برای خلق پنج منطقه در «رایا و آخرین اژدها» که هر یک شخصیت و زیبایی‌شناختی خاص خود را دارند، عمداً مشترکات جنوب شرقی آسیا را در نظر گرفتند.

نگوین می‌گوید: «کار ساده‌ای که می‌توانستیم انجام دهیم این بود که مثلاً این سرزمین در کوماندرا، تایلند است، این ویتنام است، این مالزی است، اما اگر این کار را می‌کردیم، حاصل کار یک مکان واقعاً زشت می‌شد، و بعد با این مسائل روبرو می‌شدیم که مثلاً این کشور بد است، این یکی خوب است، و قهرمان ما اهل اینجاست.»

در عوض، برای خلق دنیای فیلم، از کشورهای خاص الهام گرفته شد. لیم می‌گوید: «برای توسعه بصری، درمورد پیدا کردن موارد خاصی که در بسیاری از کشورهای جنوب شرقی آسیا مشترک است، بحث کردیم. یافتن ویژگی‌های مشترکی برای ما هیجان‌انگیز بود.»

اهمیت حضور بازیگران اهل جنوب شرقی آسیا در بین صداپیشه‌ها

حضور غالب بازیگرانی از شرق آسیا در فهرست صداپیشه‌های «رایا و آخرین اژدها» واکنش‌های دیگری شبیه سندی در بین جامعه جنوب شرقی آسیا داشت. کارولینا دو درباره اولین واکنش خود می‌گوید: «دیدن فهرست بازیگران قطعاً ترکیبی از هیجان و سپس نگرانی و ناامیدی در ما ایجاد کرد.»

«دو» یکی از بنیان‌گذاران و مدیران هنری شرکت «د سونگ کالکتیو» در نیویورک است، گروهی که خود را مدافع حقوق پناه‌جویان و مهاجران ویتنامی در آمریکا می‌داند. ازنظر «دو»، دیزنی یک برند کاملاً قدرتمند است که برای تولید یک فیلم موفق، نیازی به اعتماد به ستاره‌های بزرگ ندارد. او می‌گوید: «دیزنی به ستاره احتیاج ندارد، خودش قدرت ساخت ستاره را دارد.»

از سوی دیگر، سندی به انتخاب اولی کراواهو یک بومی هاوایی توسط دیزنی اشاره می‌کند که حرف زدن به‌جای شخصیت اصلی فیلم انیمیشن «موانا»، اولین تجربه صداپیشگی او بود و موفقیت فیلم ثابت کرد دیزنی با حضور بازیگران تازه‌وارد و ناشناخته نیز می‌تواند کار خود را پیش ببرد.

نبود یک بازیگر فیلیپینی در بین بازیگران اصلی «رایا و آخرین اژدها» نیز به‌عنوان نقطه کور خوانده شده است. این موضوع خصوصاً زمانی مورد توجه قرار گرفت که در اوت ۲۰۲۰، كَسی استیل بازیگر فیلیپینی-كانادایی که انتخاب اول دیزنی برای نقش رایا بود، جای خود را به كلی ماری‌ ترن داد. اوسنات شورِر یکی از تهیه‌کنندگان «رایا و آخرین اژدها» گفت این تغییر به خاطر «یک تغییر اساسی در شخصیت رایا» بود.

لورا سیریکول نویسنده تایلندی-آمریکایی در مقاله «رایا و آخرین اژدهای دیزنی کمی با شرق آسیا مشکل دارد» که در ژانویه منتشر شد، با اشاره به کنار گذاشته شدن استیل نوشت: «یکی از نکات غافلگیرکننده این است که هیچ‌کس از نژاد فیلیپینی جزو صداپیشه‌های اصلی نیست تا نماینده این بخش از جنوب شرقی آسیا باشد.» این شکاف با توجه به این که فیلیپینی‌ها دومین گروه بزرگ آسیایی-آمریکایی در ایالات متحده هستند، بیشتر خود را نشان می‌دهد.

به گفته کتی دو، اگرچه صداپیشگان یک فیلم انیمیشن در مقایسه با بازیگران یک فیلم زنده، به‌وضوح کمتر در معرض دید هستند، اما آن‌ها به همان اندازه فرصت انتقال بخش‌هایی از هویت خود را دارند. «دو» که مسئول برنامه‌ریزی «ایشین سینه‌ویژن» است – یك سازمان غیرانتفاعی كه از ۱۹۷۸ جشنواره بین‌المللی فیلم آسیا-آمریكا را برگزار می‌کند، ادامه می‌دهد: «با صدا می‌توان چیزهای زیادی گفت. شرط می‌بندم نحوه صحبت كردن من تحت تأثیر شنیدن زبان ویتنامی قرار دارد که یک زبان کاملاً متکی بر لحن است.» به گفته «دو»، همذات‌پنداری با یک بازیگر در یک فیلم، نیازی به دیدن چهره او روی پرده ندارد.

بینگ چن رئیس و بنیان‌گذار گلد هاوس – یک سازمان غیرانتفاعی با هدف متحد کردن جزایر آسیا- اقیانوسیه و امکان ارائه یک تصویر اصیل‌تر از این منطقه – می‌گوید: «این شناسایی اهمیت بیشتری دارد، چون انیمیشن به طور کلی بینندگان جوان را جذب می‌کند. حتی برای کودکان اهمیت بیشتری دارد، بخصوص ازاین‌جهت که آن‌ها بزرگ می‌شوند و سعی می‌کنند اعتمادبه‌نفس و جایگاه خود را در جهان تقویت کنند. آن‌ها باید دنیا را همان‌طور که باید، ببینند، یعنی به طور واقعی ببینند.»

دقت در قصه‌گویی

«رایا و آخرین اژدها» تابلویی از منابع فرهنگی الهام‌گرفته از کل جنوب شرقی آسیا ارائه می‌دهد، اما ایجاد یک شبکه گسترده‌تر نیاز به مصالحه دارد. جاناتان کَستانین یکی دیگر از بنیان‌گذاران و مدیران هنری «د سونگ کالکتیو»، با اشاره به نوع قصه‌گویی ظریف که دنبال می‌کند. توضیح می‌دهد: «وقتی می‌گوییم “آسیایی”، به یک گروه عظیم از مردم، فرهنگ‌ها، تاریخ و زبان اشاره می‌کنیم. وقتی همه این‌ها را به‌عنوان یک گروه در کنار هم قرار دهیم، سخت می‌توان به همه چیز پرداخت. فکر می‌کنم پرداختن به جزئیات به بازنمایی، و داشتن داستان‌های غنی‌تر و این که دلیل بیشتری برای جشن گرفتن داشته باشیم، کمک می‌کند.»

چن از گلد هاوس در پاسخ به این سؤال که جنوب شرقی آسیا به لحاظ تاریخی چگونه روی پرده نشان داده شده است، می‌گوید: «کمبود بزرگ بسیاری از این بازنمایی‌ها، برخورد یکپارچه با منطقه است.» او توضیح می‌دهد جهانی بودن را می‌توان در داستان‌های خاص یافت. چن از فیلم «میناری» لی آیزاک چانگ به‌عنوان نمونه‌ای از فیلم‌های اخیر نام می‌برد که به طور مؤثری یک داستان متمایز را روایت می‌کند. «صرفاً کره‌ای‌ها نیستند که نقش یک خانواده کره‌ای را بازی می‌کنند. خیلی خاص‌تر از این است. فیلم به طور مشخص درباره تجربه مهاجرت است.»

داستان‌هایی با پرداخت ظریف شخصیت‌های جنوب شرقی آسیا یا شرق آسیا، در سینما و تلویزیون بسیار کم بوده است. کیتی دو از «ایشین سینه‌ویژن» می‌گوید: «در حال حاضر شاهد کلی “آسیایی‌های پول‌دار دیوانه”، “امپراتوری بلینگ” و “خانه هو” هستیم.»

«امپراتوری بلینگ» یک مجموعه مستند واقع‌نما از نتفلیکس است که در ژانویه پخش شد و زندگی ثروتمندان آسیایی‌ و آمریکایی-‌آسیایی در لس آنجلس را دنبال می‌کند، درحالی‌که «خانه هو» یک مجموعه مستند از اچ‌بی‌او مکس است که در ماه دسامبر پخش شد و زندگی یک خانواده ثروتمند ویتنامی-آمریکایی در هوستون را دنبال می‌کند. «دو» با اشاره به روایت مشترک مبتنی بر ثروت متظاهرانه در هر دو مجموعه، می‌گوید: «فکر می‌کنم این تأکیدی بر افسانه اقلیت نمونه است.» او می‌گوید درحالی‌که این داستان‌ها نادرست نیستند، روی دیگر سکه مغفول مانده است. «افرادی هم هستند که فروشگاه‌های مواد غذایی، لباسشویی و آرایشگاه‌ دارند، و ازاین‌جهت تفاوت‌های زیادی وجود دارد.»

به‌خصوص، وقتی صحبت از به تصویر کشیدن آمریکایی‌های ویتنامی‌تبار در سینما و تلویزیون می‌شود، رهایی از یک گرایش داستانی سخت است. کارولینا دو از «د سونگ کالکتیو» می‌گوید: «ما هنوز درگیر ارتباط با جنگ یا ارتباط با آسیب‌های جنگ هستیم. و گرچه این وجهی از هویت ویتنام است، اما تنها مورد نیست.»

با وجود این تصویر یک‌بعدی، تعدادی از کشورهای جنوب شرقی آسیا – از لائوس و کامبوج گرفته تا اندونزی و میانمار – هستند که داستان‌های آن‌ها به‌ندرت در جریان اصلی سرگرمی‌های هالیوود روایت می‌شود. کستانین می‌گوید: «ویتنام، حداقل بخشی از مکالمه است و روی پرده فرصت نمایش داشته است، اما آیا این نمایش دقیق است؟ احتمالاً نه. درحالی‌که بسیاری از خواهران و برادران ما در دیگر كشورهای جنوب شرقی آسیا حتی بخشی از گفت‌وگو هم نیستند.»

در چند سال گذشته، فیلم‌های آسیایی و آمریکایی-آسیایی که مورد استقبال منتقدان قرار گرفته‌اند – مانند «آسیایی‌های پول‌دار دیوانه»، «وداع»، «انگل» و اخیراً «میناری» – بیشتر روی تجربیات شرق آسیا متمرکز بوده‌اند یا بازیگرانی عمدتاً از شرق آسیا در آن بازی کرده‌اند. («آسیایی‌های پول‌دار دیوانه»، اگرچه داستانش در سنگاپور اتفاق می‌افتد، اما تا حد زیادی ماجراهای شخصیت‌های چینی را دنبال می‌کند.)

‌سیلویا شین هوئی چونگ، استاد مطالعات آمریکایی و انگلیسی در دانشگاه ویرجینیا، می‌گوید: «نه این که اهالی شرق آسیا اهالی جنوب شرقی آسیا را نادیده بگیرند بلکه اهالی شرق آسیا و جنوب شرقی آسیا اصلاً در بازی نیستند. آن‌ها باید برای جلب کمی توجه از سوی افرادی که روی فیلم‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند، رقابت کنند.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی صحبت از برخی داستان‌ها می‌شود، شرق آسیا امتیازهایی دارد. من نمی‌دانم آیا «میناری» می‌توانست بدون موفقیت «انگل» بونگ جون هو تولید شود. نمی‌دانم «وداع» می‌توانست بدون «آسیایی‌های پول‌دار دیوانه» ساخته شود.»

چونگ توضیح می‌دهد پول و حمایت از دو فیلم اول راه را برای فیلم‌های بعدی هموار کرد. (البته «وداع» قبل از اکران «آسیایی‌های پول‌دار دیوانه» فیلمبرداری شد، اما رقابت بر سر گرفتن حق پخش فیلم کمتر از شش ماه بعد از روی پرده رفتن فیلم دوم بود.) فیلم‌های آمریکایی-ویتنامی یا آمریکایی- فیلیپینی هم همین وضعیت را دارند.»

اولین‌ها برای رسیدن به بعدی‌ها

کوئی نگوین به طور واضح به یاد می‌آورد که از بچه‌هایش پرسیده است ابرقهرمان آسیایی مورد علاقه‌شان کدام است، و آن‌ها نتوانستند از کسی نام ببرند. او می‌گوید: «برای من بسیار مهم بود فیلمی برای آن‌ها فراهم کنم که عزت نفسشان را به طرز مثبتی تحت تأثیر قرار دهد تا بدانند برای شخصیت‌های اصلی داستان‌های خود نماینده‌ای دارند.»

او اولین عکس‌العمل‌ بچه‌هایش را با دیدن تصاویر «رایا و آخرین اژدها» به یاد می‌آورد. بچه‌ها به او گفتند رایا شبیه مادر نگوین است و شخصیت تونگ به پدر او شباهت دارد. واکنش فوری آن‌ها این بود: «وای، چقدر شبیه پدربزرگ و مادربزرگ هستند.»

هم برای نگوین و هم برای ادل لیم، «رایا و آخرین اژدها» یک قدم بزرگ برای شکستن کلیشه‌هاست. او می‌گوید: «وقتی پروژه‌ای مانند “رایا و آخرین اژدها” وجود دارد، توجه زیادی به آن می‌شود، و افرادی که مدت طولانی کسی را به نمایندگی از خود روی پرده ندیده‌اند، امیدها و آرزوهای خود را با آن پیوند می‌زنند. در حالت ایده‌آل، ما قرار است در دنیایی باشیم که پروژه‌های زیادی الهام گرفته از جنبه‌های مختلف فرهنگ‌های ما ساخته می‌شود. و بنابراین این یک پروژه واقعاً مجبور به تحمل بار نیست.»

و درحالی‌که برخی از اعضای جوامع آسیایی و آمریکایی آسیایی، از فرصت‌های ازدست‌رفته گله کردند، بسیاری از آن‌ها جشن هم می‌گیرند. کارولینا دو می‌گوید: «برای حرکت به سمت روزی که تصویری عادلانه از ما ترسیم شود و داستان‌هایمان را با شکوه شگفت‌انگیز آن‌ تعریف کند، باید با دقت به نمونه‌هایی چون «رایا و آخرین اژدها» نگاه کنیم و بگوییم، “هی، ما بسیار هیجان‌زده هستیم که این کار ساخته شده است، اما این جایی است که همه چیز می‌تواند بهتر عمل باشد، پس برای پروژه بعدی، یک طرح داریم”. ما سعی نمی‌کنیم با انتقادات خود کسی را از بین ببریم. واکنش ما مثبت است و می‌گوییم، “ما می‌دانیم این کار چقدر شگفت‌انگیز و موفق است، اجازه بدهید از آن بیشتر داشته باشیم.»

بینگ چن از گلد هاوس اعتقاد دارد جشن جامعه جنوب شرقی آسیا با این انتظار همراه است که لحظه‌های تاریخی به «رایا و آخرین اژدها» ختم نشود. او می‌گوید: «من”اولین‌ها” را برای جامعه خود دوست دارم چون برای رسیدن به “بعدی‌ها” به اولین‌ها احتیاج داریم.»

منبع: تایم

تماشای این فیلم در نماوا