مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

 شخصیت کته در مجموعه «مهمونی» را فارغ از جنسیتش باید در ساحتی از آرزومندی و ساده‌اندیشی‌های دلپذیر یک انسان مورد واکاوی قرار داد. به واقع کته در مجموعه‌ای از کنش‌ها و واکنش‌هایش بیشتر تداعی‌گر انسانی خوش‌آسا و نمادی از غنیمت سپاری دم و لحظه است.

چنین تعبیری نشاندهنده این نکته است که کته خود را در پکیج «دمی خوش بیاسای» قرار داده و حتی در جدی‌ترین و سخت‌ترین موقعیت‌ها نیز لبخند و قهقهه را فراموش نمی‌کند. آیا این رویکرد به شخصیت کته را می‌توان پیامی به جامعه دانست و او را نمادی از خوش انگاری زندگی و مروج سبکی از زیست شاد برشمرد؟

آنچه مجموعه «مهمونی» تا پایان قسمت ۱۷ از شخصیت کته به مخاطبان نشان داده همان تصویر شادزیست و پرانرژی یک انسان در زندگی است. در حقیقت کته سوای اینکه دختری لطیف و آرزومند است نیک این نکته را دریافته که زندگی با همه التهاب‌ها و سختی‌هایش نباید خندیدن را از یاد او ببرد و با همین خوش مشربی و رفتارهای سرشار از انرژی به همه آدم‌های اطرافش نیز پیام شاد بودن را منتقل می‌کند.

اما رویکردها نسبت به چنین افراد سرخوش و فول اکتیو، گاه چنان در جامعه ما به بیراهه و قضاوت‌های ناسنجیده می‌رسد که امثال کته را در پیله‌ای تحمیلی از سرکوب خنده و بیان نکردن آرزوها فرو می‌برد.

مجموعه «مهمونی»، اما مجالی فراهم آورده تا کته به عنوان نمادی از افراد دارای ایده خوش‌انگاری لحظه‌ای بتواند خود واقعی‌اش را بروز دهد. این نمایانی خود واقعی به گونه‌ای است که کته بدون آنکه خود را سانسور کند بلند بلند می‌خندد چنانکه از شدت این سرخوشی و شادبودن به مرحله غش کردن هم می‌رسد. او خیلی راحت و بدون آنکه نگران عتاب‌های طهماسب و اطرافیان باشد خوابی را که هر شب می‌بیند تعریف می‌کند و آرزوهای درازآهنگ هر فردی برای رسیدن به ناجی زندگی‌اش را بازمی نمایاند. در اینجا به دلیل جنسیت مونث کته، خواب به استعاره‌ای از آرزومندی و حسرت کشی‌های جاری پهلو می‌زند و اسب سفید و شاهزاده سوار بر آن همان کارکرد اجتماعی امیدخواهی را منعکس می‌کند.

به واقع به سیاق جملاتی چون «آدمی به امید زنده است» یا «پایان شب سیه سپید است» باید کته را نمونه‌ای از افرادی دانست که در گردنه‌های پرپیچ زندگی و دره‌های عمیق خطرها و ریسک‌هایی که سر راهشان است همچنان با اسب مرادشان می‌تازند و خندان به جلو می‌روند اگرچه تلخی‌های زندگی مانند ترمزی گاه دهنه اسب مراد آنها را نیز می‌کشد، اما این آرزومندی و خوش‌اندیشی است که لحظه‌های آنها را خندان می‌سازد. خنده‌ای که برای هر جامعه تلخ‌اندیشی به مانند پادزهر است.

تماشای «مهمونی»‌ در نماوا