مجله نماوا، نغمه خدابخش

مینی‌سریال «وقتی ما را می‌بینند» در ادامه سیاستگذاری ساخت سریال‌های واقع‌گرایانه شرکت نتفلیکس است که اتفاقا این بخش واقعی بودن روایت جذاب‌ترین بخش ماجرا است هر چند بازگوکننده اتفاقات تلخ باشد.

روایت این مینی‌سریال مربوط به سال ۱۹۸۹ میلادی با پرونده‌ای به نام «سنترال پارک» است که یکی از مهم‌ترین پرونده‌های قضایی نیویورک به شمار می‌رود. با قتل‌های پی‌درپی و جنایاتی که در آن سال‌ در این شهر اتفاق افتاد «سنترال پارک» و متهمین این پرونده خبرساز شده و حکم غیرمنصفانه سرپوشی شد بر دیگر پرونده‌های جنایی مشابه.

«وقتی ما را می‌بینند» درامی جنایی است با نگاهی نژادپرستانه و یکی از بهترین سریال‌ها در نوع  خود است که سال ۲۰۱۹ یعنی سی سال بعد از آن واقعه، ساخته  شده و در چهار قسمت به زیبایی و ظرافت جنبه‌های مهم واقعه را به تصویر می‌کشد. در نگاه کلی این سریال در ژانر جنایی-پلیسی است با این‌حال المان‌های احساسی و داستان‌پردازی خود را حفظ کرده و روایتی را بازگو می‌کند تا مخاطب هر لحظه درگیر جزئیات ماجرا شود. از ویژگی‌های مهم این اثر فیلمنامه‌ای فکرشده است که با پرهیز از زیاده‌گویی و عدم پرداختن به حواشی در چهار قسمت حق مطلب را ادا کرده است.

داستان با محوریت خشونت علیه زنان و موضوع سیاه‌پوستان آغاز می‌شود. در سال ۱۹۸۹ چند زن مورد تجاوز قرار گرفته‌اند و پلیس نیویورک قادر به شناسایی و محکومیت متجاوز (یا متجاوزان) نشده است، اکنون با تلخ‌ترین این تجاوزها چالشی جدید شروع می‌شود چالشی که برای ختم قائله و نشان دادن تسلط و قدرت سیستم، نوجوانان بی‌گناه را متهم اعلام کرده و به سرنوشت آنها تجاوز می‌کند!

خانم بازپرس برای سرپوش گذاشتن بر عدم موفقیت خود در پرونده‌های قبلی، پرونده تجاوز را به‌دست می‌گیرد و تیم او وارد عمل می‌شوند. تیم تحقیقات به جای یافتن مدرک و بررسی گزینه‌های مختلف و منطقی از آن‌چه دم‌دست‌ترین است مدرک‌سازی کرده که در نهایت منجر به تجاوز گروهی به زندگی پنج نوجوان می‌شوند. جبری که سرنوشت پنج خانواده را دگرگون می‌کند. تلخی روایت و عدم عدالت موجود در قصه و به تصویر کشیدن واقعیتی اسفناک دل هر بیننده‌ای را به درد آورده و تحت تاثیر قرار می‌دهد.

در دو قسمت نخست سریال همچون روایت‌های مشابه در ژانر جنایی و معمایی دو سوی ماجرا مورد توجه مخاطب واقع می‌شوند از سویی خشونت و زورگویی و اجبار سیستم حاکم و از طرف دیگر متهمین و خانواده‌هایشان که ناچار به تسلیم و اجرای آن‌چه هستند که قدرتمندان می‌خواهند. در این دو قسمت به وقوع جرم، دستگیری، کشمکش‌ها، تهمت‌ها، بی‌عدالتی، مقاومت، تسلیم، تشکیل جلسات دادگاه و در نهایت صدور حکم پرداخته شده که هر لحظه آن نفس‌گیر است.

در قسمت سوم خبری از جرم و جنایت نیست کارگردان به گوشه‌هایی از زوایای زندگی شخصی چهار کاراکتر اصلی که حکمی مشابه دارند، می‌پردازد. فضاسازی محله‌های سیاه‌پوستان، به تصویر کشیدن واقعیت زندگی، روابط خانوادگی و اجتماعی آنها از جمله دیگر نقاط قوت سریال است با روایت قصه زندگی شخصیت‌های اصلی، ملودرام شکل می‌گیرد و با گریز به مشکلاتی همچون فقر، نداشتن موقعیت اجتماعی مناسب و محرومیت از امکانات معمول در جامعه به‌دلیل نژاد، به وضعیت خانوادگی و اجتماعی هر یک از آنان سرک می‌کشد و در قسمت چهارم و انتهایی نفر آخر از متهمان که به‌دلیل یک سال بزرگتر بودن از دیگر متهمان پرونده محکوم به هم‌سلول شدن با بزرگسالان شده است را نمایش می‌دهد و در انتها با نتیجه‌گیری قابل قبول و پایانی منطقی به سرنوشت کاراکترها پایان می‌دهد.

سازنده مینی‌سریال «وقتی ما را می‌بینند» با شخصیت‌سازی مناسب، فضاسازی قابل قبول و بازی گرفتن از بازیگران وهمچنین به‌کارگیری تکنیک دوربین روی دست با طراحی مناسب و کنترل‌شده به واقع‌گرایی داستان کمک کرده و علاوه بر آن با طراحی صحنه و انتخاب رنگ و نور و استفاده از موسیقی مناسب و به‌جا تاثیرگذاری روایت را دو چندان می‌کند.

به‌عنوان مثال در سکانسی تاثیرگذار در قسمت چهارم برای کاراکتر تک افتاده‌اش، با استفاده از رنگ‌های روشن و گرم برخلاف کل روایت که با رنگ‌های سرد سعی در ایجاد فضایی تخت و بی‌روح کرده، تصاویر ذهنی رویا گونه‌ای خلق می‌کند تا طعم شیرین آزادی و فراغت بال را همزمان به کاراکتر و مخاطب بچشاند.

کارگردان در لابه‌لای ماجرا گریزی به سیاست و رئیس‌جمهوری وقت نیز می‌زند و با موج ضد ترامپ همراه می‌شود. شخصی که در زمان وقوع ماجرای «سنترال پارک» از سرمایه‌دارهای بزرگ و معروف آن دوران بوده و با پرداخت هزینه‌ای قابل توجه برای آگهی در روزنامه‌ها خواهان اعدام متهمین پرونده شده است.

آیا قصد سازنده زیر سوال بردن عقاید نژادپرستانه «دونالد ترامپ» است یا طعنه به مردمی که به او رای داده و با نژادپرستی رئیس‌جمهوری‌شان مشکلی ندارند؟! یا این‌که با وجود سیاه‌پوست بودن رئیس‌جمهوری پیشین، «باراک اوباما» و کمپین‌ها و سازمان‌هایی که در طی سال‌ها علیه نژادپرستی شکل گرفته‌اند، هنوز هم در بطن جامعه چنین تفکری به شکل وسیع وجود داشته و ادعاها در حد شعار و در سطح باقی مانده و مردم هنوز هم برای فرهنگ‌سازی و کنار گذاشتن تبعیض نژادی نیازمند آموزش و در نتیجه تولید و پرداختن به چنین آثاری است؟ یا صرفا قصدش بازنگری و نقب زدن به تاریخ و یادآوری گذشته است؟!

تماشای این سریال در نماوا