مجله نماوا، یاسمن خلیلی‌فرد

بررسی قسمت ششم سریال خسوف

سریال خسوف از آن دست سریال‌هایی‌ست که تا این‌جای کار با ریتمی یکدست و آرام جلو رفته و گرچه در قسمت‌های پیشین خود مخاطب را با تعلیق‌های نفس‌گیر مواجه نکرده بود، اما به وضوح قابلیت این را داشت که تماشاگر را به تماشای قسمت‌های بعدی خود ترغیب کند؛ در قسمت ششم اما ورق برمی‌گردد و ریتم، تندتر و تعلیق‌های آن پررنگ‌تر و قابل توجه‌تر می‌شوند و شاید علت اصلی این تغییر رویه ورود شخصیت اسما (المیرا دهقانی) به داستان باشد.

سریال خسوف - امین تارخ

بخش دیگری از جذابیت قسمت ششم، دگردیسی و تحول شخصیت دایی مهراب (امین تارخ) است که گره خوردنِ موقعیت کنونی‌اش با گذشته و زنده شدن خاطراتِ عشقی کهنه احساسات او را دستخوش تغییر می‌کند. او در بزنگاه دشوار اخلاقی قرار دارد، از طرفی پای دخترش در میان است و از طرف دیگر خود در مسیر وسوسه‌آلودِ دلباختگی تازه‌ای واقع می‌شود. دایی مهراب دچار نوعی تنش و تشویش درونی شده که بر ابعاد مختلف زندگی‌اش تأثیر گذشته و این تأثیرات قرار است به شکل آشکاری، رفته رفته پررنگ‌تر و جدی‌تر هم بشود؛ این تغییرات رنگ و بویی تازه به سریال داده و آن را دچار تغییر جهتی مثبت کرده است.

شاید در قسمت‌های اولیه‌ی سریال خسوف این طور به نظر می‌رسید که شخصیت‌ها، موقعیت‌ها و حتی الگوهای روایی تاحدودی تکراری‌اند، اما در هر قسمت فیلمنامه با رو کردن برگی تازه و خلق غافلگیری‌هایی جذاب به تماشاگر رو دست می‌زند و حالا و در جدیدترین قسمت سریال، مخاطب به این باور دست می‌یابد که موتور محرک درام پویاتر شده است و از این پس می‌تواند هر هفته با تعلیقی که در آستانه‌ی اوج متوقف می‌شود منتظر قسمت تازه‌ی سریال بماند.

از امتیازات سریال خسوف جدا از بازی‌های خوب بازیگرانش که همگی در نقش‌هایشان به درستی جاافتاده‌اند، شخصیت‌پردازی‌های دقیق در فیلمنامه است. سریال به تمامی شخصیت‌هایش به‌جا و به‌اندازه پرداخته و اگر به آن‌ها دقیق‌تر بنگریم درخواهیم یافت که هیچ یک بر دیگری ارجحیت ندارد و نویسنده برای هر یک از این کاراکترها شناسنامه‌ای کامل و دقیق طراحی کرده و موقعیت و جایگاه آن‌ها را در سریال نه منفعل و دم‌دستی بلکه پویا و محرک دیده است. طبعاً یکی از تمهیدهای شخصیت‌پردازی در جریانِ یک روایت، رابطه‌ی شخصیت اصلی (یا همان قهرمان) با دیگران است. روابط امیر (سجاد بابایی) با دیگر شخصیت‌های داستان درست و متناسب از آب درآمده است. خصوصاً فاصله‌ای که قرار است پس از آشنایی با آتیه (مینو شریفی) میان او با دایی، مادر، علیرضا و اسما شکل بگیرد به خوبی از آب درآمده است؛ همچنین بازی‌های روانی و کشمکش‌های کاراکترهای دیگر خصوصاً دایی مهراب با او در پی آگاهی از این رابطه‌ی پنهانی نیز از نقاط قوت سریال است. نکته پراهمیت اینکه این فاصله و کشمکش‌های آشکار و نهان از رویه‌ی ظاهری روایت به درونیات آدم‌ها راه یافته و جهان‌بینی شخصیت‌ها و بخش‌هایی از گذشته آن‌ها را نیز برای مخاطب تعریف می‌کند.

مازیار میری در سریال خسوف کوشیده تا تمرکز خود را فقط بر رابطه‌ی عاشقانه‌ی زوج جوان نگذارد و داستان‌های دیگری را هم به موازات قصه‌ی اصلی پیش ببرد. به همین جهت با این که رابطه‌ی آتیه و امیر شتابی در پیشرفت ندارد و مثلاً این سوال برای دختر پیش نمی‌آید که چرا پسری که تا این اندازه او را دوست دارد برای رابطه‌ای جدی‌تر پا پیش نمی‌گذارد، اما همچنان سریال برای تماشاگران پرکشش است. دلیل این کشش را در چند مورد می‌توان خلاصه کرد: اول اینکه داستان‌های فرعی دیگری نیز پا به پای قصه‌ی اصلی جلو می‌آیند و کار را از سکون یا به تکرار کشیده شدن نجات می‌دهند، دوم اینکه مخاطب به دلیل حضور اسما ولو از راه دور این حدس را دارد که دوران خوشی زوج اصلی سریال طولانی نخواهد بود و با ورود او همه چیز دستخوش تغییر خواهد شد. درواقع میری قواعد یک ملودرام را که بر اساس رقابت دو زن بر سر یک مرد و احتمالاً رقابت دو مرد بر سر یک زن(!) شکل گرفته است به خوبی می‌شناسد و می‌داند که برای انسجام سریالش در عین نهان‌گویی‌ها و آشکارسازی تدریجی آنچه در خود نهفته، نباید درجا بزند. او با کنترل درست ریتم و با بهره‌گیری متناسب از کشمکش‌ها و طرح میزانسن‌هایی کارآمد و گسترش موازی کشمکش‌های مختلف، سیر تحول شخصیت‌های داستان و زمینه یافتن مسیر درست برای آن‌ها را رقم می زند. همین انتخاب‌ها باعث می‌شوند فیلمنامه مسیر درستی را در جهت پیرنگ طی کند و به بیراهه نرود.

آشکار شدن راز مهم سمیرا (پریا مجللی) دوست صمیمی آتیه در این قسمت سریال نیز از غافلگیری‌های تأثیرگذار آن است و ورود خواهر مشکل‌آفرین او به داستان زنگ خطری را برای مخاطب به صدا درمی‌آورد تا خود را برای غافلگیری‌ها و موقعیت‌های غیرقابل پیش‌بینی بعدی سریال آماده کند.

در نهایت می‌توان امیدوار بود که «خسوف» همان‌طور که تاکنون بنای خود را خشت به خشت چیده است و موفق شده داستانش را بی‌لکنت و با ریتمی متقاعدکننده روایت کند بتواند در قسمت‌های بعدی‌اش با ادامه دادن همین روند به یکی از بحث‌برانگیزترین سریال‌های نمایش خانگی تبدیل شود.  

تماشای سریال خسوف در نماوا