مجله نماوا، سحر عصرآزاد

«تماس تلفنی»؛ همخوانی سوژه با مدیوم فیلم کوتاه

فیلم تماس تلفنی مصداق دقیق انتخاب موقعیت دراماتیکی متناسب با مدیوم فیلم کوتاه است که با هوشمندی بسط و گسترش یافته و در بزنگاهی مناسب مخاطب را با فینالی تراژیک مواجه می‌کند.

این فیلم ۲۱ دقیقه‌ای محصول سال ۲۰۱۳ کشور انگلستان؛ ساخته مت کرک بای است که براساس فیلمنامه مشترک جیمز لوکاس و کرک بای شکل گرفته است. از حضور جشنواره‌ای درخشان و فهرست جوایزش نیز می‌توان به اسکار بهترین فیلم کوتاه از هشتاد و هفتمین دوره این جوایز اشاره کرد.

محوریت فیلم تماس تلفنی با دختری به نام هِدِر به عنوان پاسخگوی تماس‌های اضطراری یک مرکز بحران است. کاراکتری تنها که با نگاهی خجالتی در ایستگاه اتوبوس معرفی شده و پس از ورود به دفتر کار نیز با همکارش که در حال پاسخ به تماسی دیگر است، ارتباطی دورادور دارد که خجالتی بودن او را موکد می‌کند.

اما با برقرار شدن تماس تلفنی و شنیدن صدای مرد مسن مضطربی که خود را استنلی معرفی می‌کند، سویه دیگری از این کاراکتر را می‌بینیم که با همذات پنداری و تطابق دادن تجربه‌های خود با بحران مرد ناشناس، قصد کمک به او را دارد.

بخش محوری فیلم به شدت مدیون دیالوگ‌نویسی هوشمندانه و حساب شده و البته بازی ظریف و حسی بازیگرانش است؛ هدر و استنلی. هرچند کاراکتر مرد به تصویردرنمی‌آید و تنها با صدایش برای ما هویت می‌یابد، اما در عین باورپذیری می‌تواند همذات پنداری مخاطب را جلب کند.

اطلاعاتی که مخاطب همراه با هدر از بحران پیش روی استنلی به دست می‌آورد، به گونه‌ای قطره چکانی و کاربردی ارائه می‌شود که تعلیق و نگرانی را با دوز صعودی تدریجی وارد این موقعیت کرده و در عین حال دورنمایی از گذشته و حال این مرد و چرایی استرس و افسردگی‌اش در زمان حال ترسیم می‌شود.

در عین حال کارگردان موفق شده فیلم خود را نه فقط به شکل طولی با بسط موقعیت مرد پیش ببرد، بلکه توقف‌های کوتاه و کاربردی برای نقب‌زدن به گره‌های درونی این دختر به عنوان یک درمانگر-نجات دهنده- مشاور داشته باشد. به‌خصوص وقتی هدر از سلیقه موسیقایی و رها کردن آرزوهایش به استن می‌گوید و خود را برای دنبال نکردن آنها یک بزدل خطاب می‌کند.

فیلم در گره گشایی تکان دهنده‌ای که همزمان برای هدر و مخاطب اتفاق می‌افتد، یک لحظه حیاتی و کاربردی دارد که پیش‌برنده درام حتی پس از فینال تأثیرگذارش است؛ آنجا که استن به دختر می‌گوید (برای تو دیر نیست!) و هدر همین جمله را خطاب به مرد می‌گوید (مطمئنی دیر نیست؟!)

این تلنگر همان لحظه طلایی است که سنتز نهایی فیلم را در سکانس پایانی ثبت می‌کند؛ جایی که به نظر می‌آید هدر را به گوش فرا دادن به هشدار استنلی و ندای قلبی‌اش واداشته تا گامی برای عبور از ترس‌ها و تنهایی‌هایش بردارد.

رویکرد فیلمساز در بُعد و عمق دادن به این موقعیت دراماتیک به ظاهر ساده اما به واقع پیچیده، بخصوص در جنس کارگردانی و دیدگاه بصری و زاویه دیدی که برای مخاطب انتخاب کرده، برجسته می‌شود.

وقتی در نیمه دوم فیلم، به ناگاه از لوکیشن دفتر مرکز بحران با نمایی از ساعت که تعلیق و نگرانی گذر لحظه‌ها را برای هدر و مخاطب برجسته می‌کند، به یکباره پرتاب می‌شویم به اتمسفر سفید یک خانه مجهول در مکانی نامعلوم و ساعت و مجسمه‌های سفید روی پیشخوان که این بار صدای استن را واضح و صدای هدر را از گوشی تلفن می‌شویم.

تمهیدی جذاب و هوشمندانه که با ثبت نمای نقطه نظر احتمالی مرد که نام واقعی‌اش جان است، به سکانسی سوررئال گره می‌خورد و در نهایت پرونده این مشاوره تلفنی مرکز بحران را با یک فینال غیرقابل پیش‌بینی به اتمام می‌رساند.

«نازک نارنجی»؛ موقعیت آینه‌وار یک پدر و پسر

فیلم کوتاه نازک نارنجی موقعیتی آینه‌وار را در زندگی یک پدر و پسر محور کار قرار داده که منجر به درمان هر دو اما این بار با کنش تعیین‌کننده پسر می‌شود.

این فیلم ۱۵ دقیقه‌ای به نویسندگی و کارگردانی سیمون اِلیس محصول کشور انگلستان در سال ۲۰۰۶ است که جوایز متعددی را به خود اختصاص داده و از آن جمله می‌توان به جایزه بهترین فیلم کوتاه بین‌المللی جشنواره ساندنس در سال ۲۰۰۸ اشاره کرد.

ایده اصلی فیلم انفعال و ترس پدری از دعوا و برخوردهای خیابانی است که به پسرش هم منتقل شده، اما قرار است هر دو را در موقعیتِ آزمونی مشترک قرار دهد. مشترک بودن این موقعیت به واسطه تمهیدات مختلفی موکد شده که مهمترین آن؛ یکی بودن گروهک شرور به رهبری یک نوجوان سفیدپوش است که در یک روز به شکلی خواسته یا ناخواسته این پسر و پدر را مورد خشونت و ضرب و شتم قرار می‌دهد.

حالا پدر در مواجهه با کبودی صورت پسرش و پنهان کردن خشونتی که خودش دیده؛ به نوعی در مواجهه با تبعات دیدگاه انفعالی خود و در واقع ترس‌هایش قرار می‌گیرد که او را تا پشت در خانه تعقیب کرده و در حال تهدید و ارعاب برای ورود به خانه و آسیب رساندن به ماشین‌اش هستند.

فیلمساز با طراحی دو جنس تصویر که یکی عادی و دیگری به فیلم تجربی شبیه است، به نوعی تلاش کرده تصویر ذهنی پدر از ترس‌های نوجوانی‌اش را در قالب نماهای تعقیب و گریز در راه‌های باریک و موقعیت های تهدیدآمیز و مواجهه با شرارت گروه خیابانی به تصویر بکشد. به این ترتیب بار خاطرات و تجربیات شخصی او به نوعی وارد اتمسفر فیلم شده و در عین حال تصویر این پدر غیرِ کلیشه‌ای برای مخاطب باورپذیر می‌شود.

فیلم «نازک نارنجی» با کنش نمادین پسر به سنتر نهایی می‌رسد؛ جایی که به واسطه مواجهه با ترس‌های خود و پدر، این بار پسر است که درمان زخم‌های روح خود را در بزرگسالی (پدر) با حرکتی خلاف جهت آموزه‌هایش به ثمر می‌رساند و به این ترتیب تصویری غیرکلیشه‌ای از رابطه یک پدر و پسر به ثبت می‌رساند.

تماشای فیلم تماس تلفنی و فیلم نازک نارنجی در نماوا