مجله نماوا، سامان بیات

«داش پالکی» به کارگردانی سهراب اخوان نام یک سریال ایرانی‌ست که در سال ١٣۴٩ ساخته شد و از شبکه دوم تلویزیون ملی ایران پخش شد. «داش پالکی» توسط گروه هنری پارت ساخته شد که یک گروه تئاتری بود که در لاله‌زار فعالیت می‌کردند. این سریال از مجموعه‌هایی بود که موضوع آن در دوره قاجار جریان داشت و به مسائل اجتماعی آن دوران می‌پرداخت. این مجموعه درباره یکی از لوطی‌های قدیمی دوران قاجار به نام داش پالکی‌ست. داش پالکی بر سر مسائل ناموسی و مسائلی که به فتوت و جوانمردی مربوط می‌شود با آدم‌های مختلفی در جامعه روبرو می‌شود و این وقایع بهانه‌ای هستند برای بیان مشکلات اجتماعی دوره قاجار.

طرح ریزی و نوشتن ١٣ متن اولیه‌ی «داش پالکی» قریب به یک سال طول کشید. در نوشتن این حکایت سعی شد زبان ماجرا حفظ شود و به خاطر این کار، نویسنده بیش از ٢۵ کتاب که مربوط به دوره قاجار است را مطالعه کرد. نویسنده‌ی این مجموعه شعاع‌الدین مصطفی‌زاده در شماره ١ مجله تماشا (سال ١٣۴٩)  می‌نویسد: در پرورش شخصیت‌ها وسواسی به کار رفت تا جایی که هیچ کدام از شخصیت‌های این داستان در هیچ لحظه از حکایت از نقطه نظر درام‌نویسی سقوط نکنند. همین وسواس در یافتن ٢٢ بازیگر اصلی و ١٨ بازیگر فرعی ماجرا  نیز به کار رفته است. برای انتخاب بازیگران سعی شده از مردم کوچه و خیابان استفاده شود یعنی هیچ یک از بازیگران این مجموعه شناخته شده نبودند. برخی از بازیگران تحصیل‌کرده‌ی رشته‌ی بازیگری بودند و برخی از پیشکسوتان تئاتر لاله‌زار، ولی این بازیگران سابقه‌ی بازی در آثار شاخص را نداشته و سوپراستار نبودند. جهانگیر صمیمی‌فرد، منوچهر حامدی، مهدوی‌فر، حسین واعظی، فریده اخوان و محمد ابهری از بازیگران این مجموعه بودند.
جمال امید در تاریخ سینمای ایران (صفحه ١٠١۵) می‌نویسد: برخلاف سریال‌های محبوبی چون «سرکار استوار» و «خانه قمرخانم» از سریال «داش پالکی» استقبال چندانی نشد. سریال‌های «جنگل» (علی حاتمی، ١٣۴٧) «پهلوانان» (سیروس افهمی، ١٣۴٨) «داش پالکی» (سهراب اخوان، ١٣۴٩)  و «آدم و حوا» (مسعود اسدالهی)  مجموعه‌هایی بودند که نتوانستند طرفداران زیادی پیدا کنند.

طرح داستانی «داش پالکی» براساس سه دوره ریخته شده است که هر دوره آن شامل سه فصل تلویزیونی (١٣ قسمت) است. مکان داستان تهران است و زمان، سال‌های پیش از دوره‌ی مشروطیت.
لباس و وسائل صحنه کاملا به اقتضای دوره‌ی زمانی انتخاب شده و کارگردان سعی کرده بتواند فضای داستان را به خوبی بازسازی کند. منوچهر صفرزاده و علی بنایی برای این‌کار انتخاب شدند و به گواه کارگردان برخی دکورها آنقدر به فضای دوره قاجار نزدیک بود که فضا به فیلم مستند نزدیک می‌شد. (مجله تماشا شماره ١ صفحه ١٠)
داستان تا پایان فصل اول در ١٢ مکان کوچک استودیویی از قبیل خانه‌ی سید و خانه‌ی منیر و سقاخانه و بیش از ١٠ مکان خارجی از قبیل زورخانه و بازار و کوچه می‌گذرد.

در شماره ١٠ مجله تماشا (١٣۵٠) یک میزگرد با حضور جمال امید، فریده گلسرخی، شعاع‌الدین مصطفی‌زاده و پرویز کاردان برای تحلیل سریال «داش پالکی» برگزار شد. نویسنده‌ی سریال در توضیح شخصیت اصلی می‌گوید: داش پالکی یک قداره‌بند و یک پهلوان خیلی بزرگ نیست. او آدمی‌ست مثل انسان‌های دیگر. مثل قهوه‌چی و مباشر و پیشکار. چون در آن دوره عیاران و لوطی‌ها نقش عمده ای در مسائل و حوادث داشتند ما احتیاج به تیپی چون داش پالکی داشتیم. اسم داستان نه به این دلیل که قهرمانش داش پالکی است بلکه فقط برای اینکه من از این اسم بیشتر خوشم آمد داش پالکی گذاشته شد وگرنه می‌توانستم اسمش را مثلا میرزا آقاجان یا تهران یا دارالخلافه ناصری بگذارم.
در این میزگرد جمال امید در نقدی به سریال بیان می‌کند که حوادث و اتفاقات بسیار کند رخ می‌دهد و داش پالکی در تصمیم‌گیری خیلی سریع نیست. نویسنده در پاسخ این نقد می‌گوید: در زندگی عادی ما آنقدر عجولانه تصمیم نمی‌گیریم و عجولانه هم عمل نمی‌کنیم و من نخواستم با حادثه‌سازی و با استفاده از روش‌های تکنیکی برای نگه داشتن تماشاگر کمک بگیرم.
با اشاره‌هایی که جمال امید در این میزگرد می‌کند سهراب اخوان در برخی سکانس‌ها برداشت‌های بلندی گرفته؛ برای مثال جمال امید به یک پلان ده دقیقه‌ای اشاره می‌کند که عده‌ای سر سفره در حال غذا خوردن هستند و انتقاد می‌کند که این پلان نهایتا باید دو دقیقه باشد چرا که این سبک به درد سریال تلویزیونی نمی‌خورد. در نهایت سازندگان فیلم بیان می‌کنند که ریتم زندگی ریتم کندی‌ست و براساس این ریتم، سریال ساخته شد.
سریال «داش پالکی» از سریال‌هایی است که نسخه‌ای از آن در دست عموم موجود نیست و شاید نسخه‌ای از آن در آرشیو تلویزیون باقی مانده باشد اما از گفته‌ها و مکتوبات چنین به نظر می‌رسد که هدف سریال نمایش فضای دوره قاجار به مخاطبان دوره پهلوی بوده. کوچه‌های تنگ و باریک تهران. نبودن ماشین و تاکسی و مشکلات اجتماعی، عدم امنیت جانی در شب از ترس قداره‌کشان و جاهل‌ها و همینطور ادبیات و زبان مردم دوره‌ی قاجار. آن‌طور که در نوشته‌ها آمده داستان سریال بسیار کش‌دار بوده و برای این‌که ساختار سریال را بتوانند بسط دهند خرده پی‌رنگ‌هایی به سریال اضافه شده که ظرفیت کشش تماشاگر را نداشته و بسیار خسته‌کننده بوده است. همینطور بازیگران غیرحرفه‌ای نیز دلیل دیگری‌ست بر مهجور ماندن این سریال.