مجله نماوا، علیرضا نراقی

قدرت نوعی بیماری است، یک بیماری شبیه به اعتیاد، لذتی که سرخوشی ابتدایش با افول انتهای آن بسیار متفاوت است. ماده‌ای که آرام آرام روان را تسخیر می‌کند، اهداف بزرگ را کمرنگ و آرمان‌ها را بی‌اهمیت می‌کند. خود هم هدف می‌شود، هم وسیله رسیدن به هدف. درست مثل هروئین که وقتی از حد گذشت درمانش جز مصرف بیشتر نیست و نهایتش پوسیده مردن. قدرتمندان پس از چندی از اعمال علنی قدرت لذت می‌برند، چراکه می‌ترسند کسی یا کسانی باشند که قدرت آن‌ها را باور نکرده‌ باشند. کسانی که با تکیه بر قدرت بی‌حد و بدون مانع، حکمرانی می‌کنند اغلب به اعتماد به نفسی مخرب دست پیدا می‌کنند، درست مثل معتادان متجاهر که دیگر از مصرف دزدکی به جایی می‌رسند که ناگزیر از مصرف پیش چشم دیگران‌اند، اصلاً این بخشی از لذت آنها می‌شود، بخشی از خود اعتیاد. گسترش قدرت، نمایش عریان آن به دیگران است. امروز در سطح جهان سیاستمداران بسیاری هستند که یا به صورت استبدادی یا در لایه‌ای از یک جمهوری ناقص، قدرت فردی خود را به نمایش می‌گذارند و سعی دارند تمام رقبا از جمله قانون، آزادی و عدالت را حذف کنند. یکی از کارکردها و فانتزی‌های اعتیاد به قدرت توهم نامتناهی بودن و جاودانگی است و قدرت این حس را می‌دهد که قدرتمند از جهان فاصله گرفته و نسبت به باقی مردمان در موقعیتی استعلایی قرار دارد. او تصور می‌کند می‌تواند تمام قوانین، حتی قوانین خدشه‌ناپذیر طبیعت را دور بزند و بر قواعد اخلاقی فائق آید. محمد بن سلمان ولیعهد جنجالی عربستان سعودی یکی از همین افراد قدرتمند امروز است که به دستگاه حاکمه کشورش اعتماد به نفسی مخوف در نمایش قدرت بخشیده است. جوانی سرخوش که مثل هر تازه معتادی خود شیفته ماده اعتیادش شده، مردی که بجای تسخیر قدرت و رشد گام به گام در آن، بدون آداب به قدرتی نامحدود دست یافته و برای همین حتی از قتل مخالفین خود در نقاط دیگر دنیا نمی‌ترسد و حتی مفتخر است به این قدرت‌نمایی خونین و هراس‌آور.

 عربستان در ذات خود یک حکومت خانوادگی است، مجموعه‌ای از خانواده‌های قدرتمند آل-سعود حکومت را شکل داده‌اند و بدیهی است که در جایی که مردم بازیگر سیاست به حساب نمی‌آیند و بر سرنوشت سیاسی کشورشان اثرگذار نیستند، ترور آغاز می‌شود، خشونت عادی می‌شود و خانواده‌ها به جان هم می‌افتند و سرانجام یک خانواده بر دیگران تسلط پیدا می‌کند. بعد از حذف افراد دیگر خانواده‌های قدرتمند، نوبت به افراد خانواده خود می‌رسد و قدرت بن سلمان از خاکستر چنین حذف‌هایی سربرآورد.

فیلم «مخالف» ساخته برایان فوگل در سال ۲۰۲۰ به این قدرت می‌پردازد. واسطه پرداخت به شکل و شیوه اعمال قدرت توسط حکومت عربستان سعودی در این فیلم پیگیری زندگی و مخصوصاً مرگ عجیب و تکان دهنده یکی مخالفان معتدل اما اثرگذار حکومت به نام جمال خاشقچی است. روزنامه نگاری که آرام آرام از حلقه خودی‌ها طرد شد، به اصلاح طلب تبدیل شد و سپس وقتی ظهور خطرناک بن سلمان را تشخیص داد و درباره آن اطلاع رسانی کرد تبدیل به دشمن شماره یک حکومت شد. بخش عمده‌ای از فیلم به روند رشد سیاسی و اهداف و افکار خاشقچی اختصاص دارد اما در عین حال دیگر مخالفین حکومت را هم تعقیب می‌کند، چرا که با وجود پرداخت مفصل به نمونه خاشقچی فیلم درباره او نیست، بلکه درباره نوع اعمال قدرت و شیوه برخورد دولت عربستان با مخالفانش در سراسر دنیاست.

یکی از نتایج استبداد مهاجرت گسترده است. شهروندانی که در کشور امنیت یا رفاه لازم را ندارند یا به نوعی تن به تبعید می‌دهند چون خواهان اصلاح یا تغییر نظام سیاسی غلط حاکم بر کشورشان بودند، به طور طبیعی بدنه‌ای را شکل می‌دهند که حکومت‌های استبدادی ناگزیر از مبارزه با آنها هستند. این بدنه مهاجران و پناهجویان به نوعی سیاست‌های خارجی، روابط و تعاملات بین المللی اقتصادی و سیاسی را به چالش می‌کشند و قدرت آنها مساوی است با دردسرهای فراوان برای کشورهایی که رفاه آنها در گرو تنظیم روابط اقتصادی با کشورهای بزرگ صنعتی است. این در مورد عربستان به عنوان یکی از مهمترین بازیگران انرژی جهان و یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفت، معضل مهمی است. عربستان مانند هر کشوری که با یک تک محصول خام و متکی بر صادرات اقتصاد خود را اداره می‌کند، نیازمند روابط خارجی خود و کم کردن تنش در آن حوزه است، اما ماهیت استبدادی حکومت و بسته بودن فضا برای عقاید و فعالیت‌های متفاوت اجتماعی این امنیت ارتباط را دچار خدشه می‌کند. طبق گزارش فیلم «مخالف» عربستان به طور کلی دو راه برای مواجهه با این مسئله پیش گرفت. یکی کار بر روی فضای مجازی و ایجاد شبکه تبلیغات گسترده حول اصلاحات ولیعهد جدید و دیگری سرکوب مخالفانی که در کشورهای مختلف تلاش دارند توجه جهانی را به وضعیت اسفبار حقوق بشر و شاخص آزادی در این کشور جلب کنند. عربستان با صرف هزینه‌های بالا، خرید تجهیزات به روز در حوزه اینترنت و شبکه ارتشی سایبری راه انداخته که آنها در مبارزه با مخالفان تلاش دارند تصویر یک دولت مقدر، توسعه‌گرا و همراهی مطمئن و میانه‌رو برای غرب را برسازی کنند. اما در عین حال عربستان فعالیت‌ها و اقدامات عملی دیگری هم دارد که شامل تطمیع، تهدید، ربایش و قتل مخالفان در نقاط دیگر جهان می‌شود. عملیاتی که به طور موازی در کنار آن تصویر نرم و تبلیغاتی اول، نمایانگر قدرتی غیر قابل مهار و مخرب است که می‌تواند در خاک کشورهای دیگر ناامنی ایجاد کند و این شکلی است که عربستان بازی خود را با کشورهای رقیب و متحدان موقت خود پیش می‌برد.

این دوگانه به خوبی در فیلم «مخالف» توضیح داده شده و تشریح می‌شود که چگونه این سیاست‌های تبهکارانه خاشقچی را متقاعد کرد که اصلاحات در عربستان تحقق نخواهد یافت. خاشقچی خود در ابتدا طرفدار اصلاحات بن سلمان بود و اصلاً برای چنین تغییراتی بود که در عربستان تلاش می‌کرد و می‌نوشت. اما در فیلم می‌بینیم که او چگونه متوجه شد که اصلاحات اجتماعی دارد به قیمت انحصار قدرت و محدودیت بیشتر سیاسی بدست می‌آید و بن سلمان در عین انجام برخی تغییرات در سطح آزادی‌های عمومی، فضای سیاسی و نقد و آزادی بیان را به شدت سرکوب می‌کند و اساساً اصلاحات او پوششی برای محدود کردن حلقه قدرت و دور تازه‌ای از حذف‌ها و ترورهاست تا خود را حاکم فردی و بدون رقیب حکومت کند.

«مخالف» در عین حال نمایانگر ساده لوحی و توهم قدرت است. توهمی که بن سلمان جوان را بر آن داشت تا قتلی بسیار غیر فکر شده و رسوا کننده را مرتکب شود و با این کار پیامی به جهان دهد که قابل اعتماد نیست و اساساً کشورش نمی‌تواند مانند متحدی مطمئن و پخته عمل کند. وجهه ساختگی بن سلمان به نوعی با قتل خاشقچی مغشوش شد. فیلم «مخالف» در یک روایت بصری متنوع و با کیفیت تلاش می‌کند آنچه در سیاست عربستان جریان دارد را به خوبی تصویر کند. فیلم با ساخت فضای بصری پر کنتراست که حس درونی رخدادها را انتقال می‌دهد، تعقیب سوژه‌هایی که در معرض تهدید قرار دارند، تصاویر آرشیوی و گفت و گوهای بسیار جالبی که با مأموران پرونده قتل داشته، به ترکیبی از مستندی جاسوسی سیاسی و جنایی پلیسی دست یافته که ساختار دراماتیک قدرتمندی را برای فیلم ایجاد کرده و از این مستند که در دل خود یک گزارش مقاله‌گونه است، اثری جذاب پدید آورده است.  

تماشای «مخالف» در نماوا