مجله نماوا، علی اصغر کشانی
«سر و سامان دادن به خانه» سریال مستندی با حضور کلیا شیرر و جوانا تپلین، محصول سال ۲۰۲۰ آمریکاست که ۸ قسمت از فصل اول آن برای پخش در نماوا بارگذاری شده است. کلیا و جوانا صاحبان شرکت Home Edit هر بار به دعوت یک شخصیت مشهور و سرشناس، برای سر و سامان دادن به وسایل به هم ریخته و نامرتب خانه آنها به آپارتمان محل زندگیشان رفته و با برنامهریزی حساب شده و دقیقی نسبت به تغییر، نظم و ایجاد فضا برای رسیدن به بهترین و قابل دسترسترین شکل ممکنِ وسایل هر اتاق اقدام میکنند. مشاغل مختلف، آدمهای متفاوت، زنها و شوهرها، خانوادههای چند نفره یا افراد مستقل و تنها هر کدام به نحوی مخاطبان طرح اولیه این مستند کنجکاویبرانگیز هستند. تلاش برای تغییر وضعیت بخشهای به هم ریخته یک آپارتمان، با در نظر گرفتن حضور متخصصان تغییر از طرفی و انتخاب شخصیتهای مشهور مورد توجه مردم و رسانهها از سوی دیگر باعث شده این مستند نتفیلیکس از جذابیتهای لازم برای دیده شدن و لذت بردن برخوردار شود. دیدار چهل دقیقهای با مشهورترین هنرمندان هر قشر و صنف از عکاسها، مُدلینها، بازیگران سینما، صنعتگران تا طراحان، پزشکان، هنرمندان تجسمی، تجار، ستارگان موسیقی و… در کنار مردم عادی اما متخصص، این سریال مستند را در عین مایههای کنجکاوی برانگیزش، به یکی از دلچسبترین مستندها برای سرک کشیدن به قلب خانه جذابترین و شناخته شدهترین کاراکترها نزد مخاطبان تبدیل کرده تا در آن رابطهای ورای آنچه در مدیومهای رسمی از سلبریتیها دیده میشود، به وجود بیاید.
کلیا و جوانا در سریال پرانرژی و پر آب و تاب «سر و سامان دادن به خانه» سراغ ریس ویترسپون (بازیگر، تهیهکننده و کارآفرین آمریکایی برنده جایزه بهترین بازیگر زن اسکار، بفتا و گلدن گلوب)، ریچل زویی (طراح مُد، تاجر، نویسنده، آرایشگر و استایلیست آمریکایی)، نیل هریس (خواننده، کارگردان، بازیگر مشهور سریالهای آشنایی با مادر، مرد خانواده و مجری مراسم اسکار، امی، تونی)، کلویی کارداشیان (مدل، تاجر، کارآفرین، شخصیت تلویزیونی)، کین براون (خواننده و ترانهسرای آمریکایی سبک موسیقی کانتری)، اِوآ لانگوریا (همسر سابق تونی پارکر بسکتبالیست آمریکایی، بازیگرِ مشهورِ مجموعه پُرمخاطب کدبانوهای وامانده و برنده جوایز امی و گلدن گلوب)، جوردانا بروستر (بازیگر برزیلی – آمریکایی مجموعه فیلمهای سریع و خشمگین و سرقت آمریکایی)، دکتر جف ویتنی (عضو انجمن خیریه کودکان) و الی کلارک (دلال املاک و مستغلات در نیویورک) میروند و اینها میشوند تنها بخشی از مهمانان برنامه پرمخاطب کلیا و جوانا تا به وسیله آنها ما علاوه بر آشنایی با زندگی و روحیات و دلبستگی کارآفرینان و هنرمندان آمریکایی، به وسایل آپارتمانها و ویلاهای اختصاصیشان با همه حساسیتشان به آنچه در آنها ایجاد خاطره و هیجان میکند، آشنا میشویم.
با در نظر گرفتن این میزبانانِ خوش سیما و دوست داشتنی، کلیا و جوانا «سر و سامان دادن به خانه» را به مستندی با بهرهگیری از ساختار میاننویس و با استفاده از جذابیت جلوههای ویژه گرافیکی و کامپیوتری به اثری پرجاذبه تبدیل میکنند تا علاوه بر آنالیز فضا و مکانهای آماده تغییر با ساختار و استراتژی دگرگونکننده، به بررسی نحوه قفسهبندی، متر زدن، اندازه گرفتن، استفاده درست از دیوارها، با کلی ایده برای نظم دادن به آشفتگی، جا دادن وسایل به هم ریخته، به بهترین نحو ممکن، مقایسه قبل و بعد ادیت بخصوص با استفاده از تکنیکِ وایدِ دوربین و گاهی با چالش ناامید شدن از نتوانستن، پرداخته و خودشان و ما سر از شمال کالیفرنیا، بورلی هیلز، لسآنجلس، نشویل، برادوی، بروکلین و نیویورک در آوریم. جایی که باید با جابجا کردن، انبار کردن، بایگانی کردن و دستهبندی کردن وسایل خانه (جداسازی بخش چرم، بخش الیاف، بخش جین و…) نظم اساسی به خانه، محیط، فضا و از همه مهمتر «ذهن» مشتریانشان بدهند تا نشان دهند استراتژی اصلاح و طبقهبندی، میتواند ابزارهای بهتری برای معرفی و آموزش به مردم برای ایجاد یک سیستم هوشمند در خانه باشد. بر این اساس «سر و سامان دادن به خانه»، سرشار از نکات آموزشی خانهداری (از نحوه نگهداری مواد غذایی، پوشاک، کتابها تا چیدمان وسایل ضروری آشپزخانه، مبلمان، کمدها و انبار) است. دستاورد این دو طراح خوشفکر خانه، ایجاد شگفتی در مخاطب، میزبانان و صاحبان خانههاست.
در اصل کلیا و جوانا پیامآوران از بی نظمی به نظم، از آشفتگی به آرامش، از به هم ریختگی به قابل دسترس بودن، از پیچیدگی به سادگی و از تنگی و کمبود جا به بدست آوردن فضا هستند.
هدف کلیا شیرر و جوانا تپلین نه فقط ادیتکردن وسایل خانه، که آنها به عنوان مالکین شرکت «هوم ادیت» که تجارتشان را از راه شبکههای اجتماعی گسترش دادهاند، این است که دست ما را بگیرند و ما را به درون رمز و رازهای نهفته در زندگی خصوصیِ میزبانانشان ببرند، برای دیدن کلکسیون ماشینهای اسباببازی، کیفها و کفشها، لباسهای فاخر، بومهای نقاشی، دکوراسیونها، انبوهی از هدایا و اتاقهای خواب بچهها، عکسهای یادگاری، کلکسیونها، جواهرات و زیورآلات پر زرق و برق و وسایلی که هر کدام معرف عالی خصوصیات شخصیتها و سبک زندگی آنها (گاهی خودت کلیا و جوانا عاشق وسایل صاحبخانه میشوند و با فضولی میخواهند سر از زیرو بم و فلسفه وجودی آنها در خانه در بیاورند، آنها را بپوشند و البته دستیارانشان آرزوی مال خود داشتنشان را بکنند) است. در حقیقت کار کلیا و جوانا پیش و بیش از ادیت کردن خانه، نزدیک شدن به زندگی هنرمندان است؛ به آخرین وضعیت زندگی مشترکشان (ازدواج، جدایی، فرزندان، پیشنهادهای جدید کاری و…) در اصل ما و آنها فرصت میکنیم سَرَکی بکشیم به یخچال «جوردانا بروستر» با انبوهی از خوراکیها، تنقلات و خشکبارها، به زندگی «کلویی کارداشیان» (خواهر کیم و کورتنی) با شلوار لیِ ساده، موهای بلوند و خانه نورگیرِ با حیاط و باغ بزرگ، دوچرخه مغزپستهای و بچه سیاهپوست دو سالهاش و بفهمیم او تا چه حد عاشق جزئیات، خلاقیت، ریزهکاریهای نهایی، مینیاتوری ساختن فضا و طیف رنگی صورتیِ ملایم است و یا بیش از هر زمان نزدیک شویم به افکار «کین براون» تا بدانیم سبک موسیقی کانتری که او عاشقش است به عنوان سبک مبتنی بر زندگی سنتی آمریکایی با ملودیها و تمِ ساده و استفاده از گیتار و ویولن و سازدهنی تا چه حد به مضمونِ عشق و طبیعت نزدیک است؛ یا نگاهی بیندازیم به مثلا کلکسیون جواهرات، مدل موها، لباسِ فیلمها، نمایشها و آثار تلویزیونی ریس ویترسپون (هنرپیشه جذاب و دوستداشتنی کمدی رمانتیکها و موزیکالهای قانونا بلوند، سربهراه باش، خانه شیرینم آلاباما، دوستان و…) استفاده شده در گلدن گلوب، مراسم اسکار، کنار نیکول کیدمن، همراه با کری واشنگتن و چشم در چشمِ جنیفر آنیستون؛ و آنجاست که میفهمیم ویترسپون چگونه با شاخصترین فیلمش «لیگالی بلاند» (کمدی باحال موردپسند بچهها، زنان، خانوادهها و مورد توجه فمینیستها) با ترکیب «بلوز دامنِ صورتی» (شیءای که الان مورد توجه هوم ادیت است) کنار سگ کوچولویش میدرخشد.
«سر و سامان دادن به خانه» بیش از هر چیز میتواند سریالی در خدمت و معرفِ تجارت باشد و راه و رسم کارآفرینی، گسترش کسب و کارهای کوچک و فوت و فن از آب کره گرفتن از راه مارکتی جمع و جور اما هوشمندی در انتخاب مشتریها برای جلب توجه بیننده در فضای مجازی و رسانهای را آموزش دهد. پس بیشتر از آنکه مجذوب موهای بلوند و تا کمر آویزان کارداشیان، دلرباییهای اِوآ لانگوریا و شیطنتهای ریس ویترسپون باشیم، ببینیم دو دختر زرنگ و باهوش تا چه حد میتوانند در اجتماع پیرامونشان تاثیرگذار و (البته در محیط سلامتِ اقتصادی – اجتماعی) برای خود و محیطشان قدرت، اعتبار و شهرت بیشتر کسب کنند.