مجله نماوا، زهرا مشتاق

شعری مصور و منثور. غزلی پر ابیات و انباشته از تصاویر خیره‌کننده. «روز واقعه» را هنوز می‌توان مهم‌ترین و باشکوه‌ترین فیلم ساخته شده درباره واقعه عاشورا معرفی کرد. شکوهی که از پشتوانه فیلمنامه‌ای غنی و پرگفتار برخوردار است. گفت‌وگوهایی که نه حتی کلمه به کلمه، که گویا حرف به حرف برای در کنار هم قرار گرفتن آن اندیشه و غور صورت گرفته. دیالوگ‌های بهرام بیضایی که برخاسته از هزاران صفحه تحقیق و کنکاش و مطالعه و دانایی و آگاهی می‌آید. آن‌چه «روز واقعه» را می‌سازد فیلمنامه قدرتمندی است که بازی درخشان کلمات نشانگر داستان پر فراز و نشیب مردمانی نشسته بر بیابان است. خشن و جنگجو و پیرمردانی که بر مسیر خرد سخن می‌گویند.

ویژگی «روز واقعه»، آغاز داستانی پرکشش در غیرعادی‌ترین شکل آن است. در عجیب‌ترین زمان ممکن. غیرممکنی که میسر می‌شود. روایتی سیال از پایان به آغاز که می‌تواند حتی ابتدای داستان فاجعه در یک شادی بی‌حد گره خورده باشد. عبدالله نصرانی که مومن‌تر از هر مسلمانی است. برای این نصرانی مسلمان شده نوای کجاست یاری دهنده‌ای که مرا یاری کند؟ چون ترجیع‌بندی عاشقانه و ویرانگر تکرار می‌شود؛ و نه برای مسلمان‌زاده‌های کهن. اوست که از عشق راحله به عشقی غریب‌تر رسیده است. بی‌آنکه بداند. او می‌داند که مسیح را در نینوا به صلیب می‌کشند. و از پیران و جوانان می‌پرسد که چگونه است که مسلمانان امام خود را می‌کشند؟ و در این مسیر پربلاست که می‌فهمد عشق مرکب حرکت است و نه مقصد. و می‌فهمد که عشق یعنی گداختن. و این عشق را تکلیف خود می‌داند نه وظیفه‌ای بر دیگران.

«روز واقعه» تصاویر بکر قاب گرفته‌ای است که گاهی یادآور تابلوهای نقاشی استاد فرشچیان است. قاب‌هایی زیبا و تلخ از قصه‌ای مکرر گفته شده که هنوز چون حلوا شیرین و چون زهر تلخ و گزنده است. او را پرسیدند آیا تو کافری؟ کافران پرسیدند. این شعر منثور که کلماتش بی‌داد می‌کند، پایانی از حد جمال ندارد.
این جایی است که زینب بر آن نماز کرد. این سنگی است که حسین بر آن پا نهاد. این دیرکی است که ذوالجناح را بر آن بستند. این دلوی است که عباس علمدار دو دست خود را در آن شست. کلمات بی‌داد می‌کنند. توفانی از کلمات نشسته بر کشتی تصویر. و مگر می‌شود از همراهی موسیقی در این توفان هیچ نگفت. یک موسیقی ترساننده که در عمق شادی‌اش حاوی خبری دردناک است از آن‌چه در پیش خواهد آمد. از تفسیر پیشگویان گذشته. بدویت موسیقی که برگرفته از آئین‌های کهن اعراب بادیه‌نشین و مناسک آنان در شادی و سوگواری است؛ زیباترین و شکیل‌ترین قاب‌های گوش‌نواز را آفریده است. لباس‌ها و چیدمان صحنه و خاک و صحرا و زمین سله بسته و اسبان تشنه و خسته از جنگ و غبار و راه‌های گم‌شده و ستارگان نشسته بر آسمان. همه و همه از «روز واقعه» فیلمی بی‌بدیل می‌سازند که روایتی است از عاشقی.