مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

جاشوا روفه در فیلم مستند «باب راس: حوادث خوش، خیانت و حرص»‌ (Bob Ross: Happy Accidents, Betrayal & Greed) تولید نتفلیکس که از ۲۵ اوت ۲۰۲۱ پخش شد، نه‌تنها زندگی یکی از محبوب‌ترین و شناخته‌شده‌ترین نقاشان آمریکا، بلکه نبرد حقوقی پس از مرگ بر سر دارایی او و عواید شرکت باب راس را نیز کند و کاو می‌کند.

شرکت باب راس دامنه‌ای گسترده‌ از محصولات مارک‌دار را با نام و چهره و مدل موی افرو آشنای او تولید می‌کند، ازجمله لوازم هنری و موارد متفرقه بی‌شمار از جوراب و لیوان گرفته تا دانه چیا و توستر. برابر با فیلم، خانواده راس کاملاً برخلاف خواسته هنرمند هیچ‌ سودی از این تجارت نمی‌برند.

«باب راس: حوادث خوش، خیانت و حرص»‌ به‌واسطه گفت‌وگو با افراد مختلف شامل پسر راس – که به‌دفعات به‌عنوان مهمان در «لذت نقاشی» حضور داشت؛ یک برنامه تلویزیونی با اجرای راس که از ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۴ از شبکه پی‌بی‌اس پخش می‌شد و محبوبیت فراوانی نه‌تنها در خود آمریکا بلکه در سراسر دنیا داشت – و تعدادی از دوستان نزدیک و همکاران نزدیک او، یک مستند موفق است، نه‌فقط به خاطر نگاه به واقعیت اخلاقی نامشخص مسائل مربوط به دارایی‌های راس کمتر از سه دهه پس از مرگ او، بلکه در ترسیم تصویری از زندگی خود او.

باب راس

این مستند نشان می‌دهد که باب راس چگونه از یک گروهبان جوان و خوش‌قیافه نیروی هوایی که در فربنکس، آلاسکا زندگی می‌کرد، به هنرمندی همدل با تکنیک تدریس آرامش‌بخش که از «لذت نقاشی» می‌شناسیم تبدیل شد. جالب‌ترین جزئیات شامل روش‌هایی است که راس از برنامه خود برای بیان اتفاقات زندگی شخصی اغلب دشوار خود استفاده می‌کرد، ازجمله مرگ همسر دومش، جین راس در ۱۹۹۲، تنها چند هفته قبل از آنکه پزشکان در خود او لنفوم غیر هاجکین (یک گروه از سرطان‌های خون) را تشخیص دهند. (راس سه سال بعد و در ۱۹۹۵ در ۵۲ سالگی از دنیا رفت.)

اما شاید رضایت‌بخش‌ترین افشاگری فیلم این باشد که راس با آن چهره آرام و مستحکم که از تلویزیون می‌شناسیم، بیانی معتبر از خودش بود – اگرچه به‌سرعت متوجه می‌شویم مدل مو افرو او طبیعی نبود. راس با وجود تراژدی‌ها و کشمکش‌های شخصی‌ خود فردی بود که زیبایی را در همه‌چیز می‌دید و دیدگاه او نسبت به زندگی همچنان ​​برای خیلی‌ها یک مرهم است. روفه در این گفت‌وگو درباره «باب راس: حوادث خوش، خیانت و حرص» و میراث ماندگار راس‌ صحبت می‌کند.

چطور تصمیم گرفتید این پروژه را کارگردانی کنید؟

به این فکر می‌کردم شاید فیلمی بسازم که روابط هنرمندان آمریکایی مختلف را با دوره زمانی که در اوج قدرت خود بودند، بررسی کند. ازآنجاکه باب راس به‌طور خاص مربوط به دهه ۱۹۸۰ بود، در فهرست من قرار داشت. بعد من و استیون برگر شریک تهیه‌کننده‌ام با دیویا دسوزا، یکی از مدیران شرکت تولید فیلم بن فالکونه و ملیسا مک‌کارتی جلسه گذاشتیم. یکی از آن جلسات عمومی بود که برگزار می‌کنید تا ببینید به لحاظ خلاقانه شرایط همکاری فراهم است یا داستان‌هایی هست که هر دو طرف به آن علاقه‌مند باشند. ما درمورد موضوعات مختلف و هیجان‌انگیز درباره فیلم و هنر گفت‌وگوی خوبی داشتیم و دیویا اشاره کرد که بن و ملیسا خیلی باب راس را دوست دارند و به این فکر می‌کنند که فیلمی داستانی درباره او بسازند، اما وقتی تلاش کردند آنلاین درمورد او اطلاعات به دست بیاورند متوجه شدند چیز زیادی نیست و چیزهایی هم که هست خیلی گزینشی و مرتب‌شده است؛ مطمئناً آن‌قدر کافی نبود که یک فیلمنامه را شکل دهد و بتوان با آن داستان زندگی کسی را تعریف کرد. در آن لحظه گفتم، «چطور است یک مستند بسازیم؟»، چون این کاری است که ما انجام می‌دهیم و می‌فهمیم واقعاً چه اتفاقی افتاد.

بعد با بن و ملیسا جلسه گذاشتیم و درمورد باب راس صحبت کردیم و این که چرا همگی تحت تأثیر او هستیم. مکالمه‌ای واقعاً دلگرم‌کننده و الهام‌بخش بود. بعد من و گروهم برای پیدا کردن کسانی که باب را می‌شناختند و با او کار کرده بودند، وارد عمل شدیم و تحقیقات اولیه را آغاز کردیم. ما با دو چیز روبرو شدیم: یک این که همه کسانی که با آن‌ها صحبت کردیم عاشق باب بودند و دلشان خیلی برای او تنگ شده بود و دوم این که برخی از ترس نوعی تلافی قانونی می‌ترسیدند جلوی دوربین با ما صحبت کنند. به‌محض روبرو شدن با این مسئله متوجه شدیم ماجرا خیلی گسترده‌تر از چیزی است که می‌دانستیم و این واقعاً جذاب بود؛ پس مجبور بودیم با قدرت تمام پیش برویم و داستان را بیان کنیم.

در اوایل فیلم اشاره می‌کنید که بیش از ده‌ نفر از ترس اقامه دعوا حاضر به مصاحبه نشدند. این چطور بر روند فیلمبرداری تأثیر گذاشت؟

روایت داستانی که مردم به معنای واقعی کلمه نمی‌توانند در گوگل جستجو کنند، شگفت‌انگیز است. داستان واقعی باب، به‌ویژه وقتی شروع به کار روی این موضوع کردیم، دقیقاً همین بود. در ابتدا نمی‌توانستم باور کنم که قرار نیست بعضی افراد خاص را داشته باشیم – پنج نفر دقیقاً یک یا دو شب قبل از مصاحبه با ما منصرف شدند، آن هم درحالی‌که ما از راه دور برای گفت‌وگو با آن‌ها آمده بودیم – و بعد تازه یادم آمد که همین مسئله دلیل شروع کار ما بود. وقتی فهمیدیم مردم از صحبت کردن می‌ترسند، مطمئن شدیم باید این داستان را تعریف کنیم. کسانی که مایل به صحبت بودند، صدا و شجاعت و اعتراضشان در مقابل هرگونه ترس، بسیار ارزشمند بود. فکر می‌کنم شگفت‌انگیز است که شما یک نماد داشته باشید و آن‌وقت شاید تنها هفت یا هشت نفر باشند که به شما بگویند واقعاً قضیه چیست. این سرانجام به یک نقطه قوت تبدیل شد و دلیل اصلی بیان داستان شد.

باب راس در کنار همسر اول و پسرش

تصاویر زیادی از برنامه «لذت نقاشی» را در فیلم گنجانده‌اید. ازآنجاکه صدها ساعت فیلم در دسترس است، کار کردن بااین‌همه تصویر چگونه بود؟

می‌خواهم اعتبار این کار را به دو نفر بدهم، کیتلین هاینز و لوکاس کاکس تهیه‌کنندگان فیلم که عملاً تک‌تک اپیزودهای برنامه «لذت نقاشی» را دیدند. آن‌ها تمام این لحظات باورنکردنی خارج از زمینه را فهرست کردند، مواردی که شاید اگر ندانید در زندگی باب چه می‌گذشت، به‌اندازه‌ای که بدانید تحت تأثیر قرار نگیرید. لحظاتی است که به نظر می‌رسد با هیچ نوع شور و هیجان یا خشم همراه نیست، اما همین که از داستان شخصی راس باخبر می‌شوید پی می‌برید که او در آن لحظه‌ها، آشکارا عصبانیت خود را – حتی اگر در لفافه و تحت پوشش برنامه باشد یا لحظه‌ای که او در حال نقاشی است – به تنها راهی که می‌تواند فریاد می‌زند. باورنکردنی بود. در مقطعی همه این اپیزود‌ها را شب‌ها قبل از خواب می‌دیدم و این که کدام اپیزود مربوط به کدام فصل است و کد زمانی و نقل قول‌های او را یادداشت می‌کردم. این که از چه می‌گفت و تقارن زمانی آن با اتفاقات زندگی او برای من دیوانه‌کننده بود. باز هم می‌گویم اگر نمی‌دانید در زندگی او چه می‌گذشت، هیچ ایده‌ای ندارید.

بسیاری از مضامین و مسائل مربوط به دارایی‌های راس آشکارا ناراحت‌کننده است، اما به نظر می‌رسد ویژگی‌های شورانگیز خود باب راس تقریباً بر سایر مضامین شیطانی غلبه می‌کند.

بله، تاریکی و چیزهای ناراحت‌کننده زیادی در فیلم هست و شما قطعاً می‌توانید درد باب را احساس کنید، اما درنهایت، آنچه باب را جادویی می‌کند، فراتر می‌رود و بر همه آن‌ها پیروز می‌شود. آنچه او از خود به‌جا گذاشت که اساساً بازخوردها از سوی توده‌ مردم است، بسیار تأثیرگذار است. هنر باب و آنچه او را خاص کرد چیزی است که برنده شد. مطمئناً می‌توانید تمام روز در اطراف پرونده حقوقی و اصول اخلاقی و همه آشفتگی پیرامون آن چرخ بزنید، اما در پایان، اگر کسی به تماشای برنامه باب بنشیند و او را در حال نقاشی کردن ببیند، چیزهای دیگر از بین می‌رود.

به نظر شما ورای قدرت باب راس چه چیزی هست؟ چرا او تقریباً ۳۰ سال پس از پایان برنامه «لذت نقاشی» همچنان روح زمانه است؟

باب آنچه را دارد که بسیاری از نماد‌ها دارند، یعنی نوعی کیفیت که به ما اجازه می‌دهد هر چه نیاز داریم به آن‌ها منتقل کنیم. آن‌ها می‌توانند هر چیزی باشند که ما نیاز داریم. من با کسانی صحبت کردم که داستان‌های کاملاً متفاوتی درمورد معنای باب برایشان داشتند. من با کسی صحبت کردم که پدر و مادرش در حال طلاق بودند و زندگی در خانه برای او سخت بود – در آن زمان نوجوان بود – و وقتی از مدرسه برمی‌گشت، فیلم باب راس را می‌گذاشت و برای ۳۰ دقیقه نگران دعوا در خانه و آن‌‌همه درد نبود. با یک نفر دیگر صحبت کردم که گفت با دوستانشان بعد از مدرسه دور هم جمع می‌شدند، علف می‌کشیدند، چیپس می‌خورند و فیلم باب راس را می‌گذاشتند و لش می‌کردند. باب می‌تواند هر چیزی باشد که شما نیاز دارید و وجه مشترک این است که شما حس بهتری خواهید داشت، می‌توانید از عصبانیت و هر چالشی که دارید، جدا شوید. شاید نه به‌طور کامل، اما تا حدی. او چنان خاص و منحصربه‌فرد مشکلات را به تعویق می‌اندازد که به نظر می‌رسد از آن فراتر می‌رود.

مستند در لحظه‌ای به پایان می‌رسد که از تأثیر مثبت ماندگار باب راس در دنیا تجلیل می‌کند.

برمی‌گردد به این گفته که انگار جادوی باب از همه‌چیز فراتر می‌رود. در پایان فیلم، استیو راس پسر او از پدرش چیزی فوق‌العاده نقل قول می‌کند: «مسئله فقط کارهایی نیست که در اینجا انجام می‌دهیم، این است که وقتی رفتیم مردم چگونه ما را به یاد می‌آورند.» نگاه کنید مردم چگونه همچنان با عشق و علاقه به باب راس پاسخ می‌دهند. آنچه او را واقعاً خاص کرد چیزی است که در پایان این داستان حکمروایی می‌کند.

باب راس و پسرش استیو راس

امیدوارید مستند شما چه تأثیری داشته باشد؟

امید واقعی من این است که مردم با این مستند باب را با دید عمیق‌تری ببینند. به طریقی که واقعاً مملو از احساسات و همدلی فراوان باشد. باب چیزی بیش از ۳۰ دقیقه برنامه و بیش از یک شمایل است. او فردی با احساس عمیق بود که تراژدی و سختی‌های زیادی را در زندگی خود تجربه کرد، اما جادوی زیادی را نیز تجربه کرد. بسیاری از لحظات زندگی او الهام‌بخش و زیبا بود و امیدوارم مردم ارتباط عمیق‌تری با او برقرار کنند.

منبع: د آرت نیوزپیپر (والس لودل)

تماشای این فیلم در نماوا