مجله نماوا، سامان بیات

سریال «دایی‌جان ناپلئون» پیش از پخش سر و صدای زیادی کرد. کارگردان جوان در مصاحبه‌اش با مجله تماشا (شماره ۲۴۱ ص ۴۲) می‌گوید که انرژی زیادی صرف کردم. خیلی از بازیگران آمدند و رفتند تا به این تیم رسیدم. ناصر تقوایی جوری با اشتیاق از تیم تولید و اثرشان سخن می‌گوید که می‌توانی از لحنش بفهمی که به کارش ایمان کامل دارد. می‌گوید: «می‌خواهم شیدا قرچه‌داغی را بیاورم که از قطعات کلاسیک خاطره‌انگیز مثل کارهای قمر، ملوک ضرابی و … چند کار انتخاب کنیم و بازسازی شوند.»

بازیگران نیز همین‌گونه‌اند. غلامحسین نقشینه در مصاحبه‌اش با شهلا لطفی (تماشا، همان) می‌گوید: بیست سال بود از تئاتر دور بودم، سال گذشته در نمایش کوتاه تلویزیونی «پالتوی آرزوهایم» بازی کردم که ناصر تقوایی سر همان نمایش به سراغم آمد. البته به گمان نگارنده این خوشحالی نقشینه عمر طولانی نداشته چراکه در طول بازی به‌دلیل فشار سنگین کار دچار بیماری اعصاب شد. به گزارش مجله ستاره سینما (شماره ۱۷۵ سال ۱۳۵۵) نقشینه به‌دلیل فرو رفتن بیش از حد در نقش دایی جان دچار بیماری اعصاب شد و در طول فیلمبرداری به مدت بیست روز در بیمارستان بستری بود! گزارشگر مجله می‌نویسد او چنان هیجان‌زده می‌شد و در نقش فرو می‌رفت که تمام بدنش می‌لرزید. تقوایی به خاطر او چند بار فیلمبرداری را تعطیل کرد. نصرت کریمی نیز معتقد بود این سریال بهترین سریال تاریخ ایران است. به گفته کریمی حدود ۶۰۰ نفر برای کار کردن در این اثر به سریال رفت و آمد داشتند که ۳۰ نفر از آن‌ها به عنوان بازیگران انتخاب شدند و ۴۰  نفر به‌عنوان عوامل فنی. پس از ضبط سریال شایع شد که فرانسه قصد خریدن این سریال را دارد که البته هیچ‌وقت اتفاق نیفتاد. پیش از این چند کشور عربی سریال «دلیران تنگستان» را خریداری کردند. یعنی این امر پیش از این سابقه داشته است.

پس از پخش سریال از تلویزیون ملی اعتراضات زیادی بر سریال شد. از صدای مشکوک  قمر که آن را قبیح و زشت می‌دانستند تا زشت بودن کاراکتر لیلی و مشکل اخلاقیِ زن شیرعلی قصاب! کار به حدی بالا کشید که در پخش دوم سریال برخی از موارد سانسور شد. روزنامه کیهان در دی ماه ۱۳۵۵ می‌نویسد: شخصیت لیلی (با بازی سوسن مقدم) به نسبت لیلیِ کتاب ایرج‌ پزشکزاد زشت است و برای مخاطب باورپذیر نیست که سعید ( با بازی سعید کنگرانی) عاشق او بشود. قضیه‌ی باد معده‌ی قمر نیز از موضوعات حساس بود. به گفته‌ی نشریات روز بیرون آمدن باد معده در یک سریال تلویزیونی باعث بدآموزی می‌شود و کودکی که در فرهنگ ایرانی پرورش می‌یابد بهتر است از تلویزیون صدای مشکوک را نشنود. همین باعث شد در پخش دوم این صحنه سانسور شود. اما اصلی‌ترین حاشیه‌ای که با فیلم همراه بود مساله‌ی اخلاقیِ زن شیرعلی قصاب بود. محمود لطفی بازیگر غول‌پیکری که از روابط نامشروع همسرش بی‌اطلاع بود و همین باعث خشمگین شدن صنف قصاب شد. قصابان تهران در تاریخ ۱۰ بهمن ماه ۱۳۵۵ به انجمن صنفی از سریال «دایی جان ناپلئون» شکایت کرد. آن‌ها معتقد بودند با گنجاندن شخصیت شیرعلی و نمایش زندگی شخصی او به ما اهانت شده است. روز بعد ناصر تقوایی طی یادداشتی عنوان کرد که شخصیت شیرعلی به اقتضای زندگی‌اش باید شغلی داشته باشد. می‌توانست بقال باشد یا نانوا و البته سریال و داستان از روی زندگی یک شخصیت قصاب خاص نوشته نشده درنتیجه شاکی خصوصی نمی‌تواند داشته باشد؛ او از مخاطبان خواست که سریال را به عنوان یک قصه درنظر بگیرند و سوء‌نیت تراشیِ نابجا نکنند. در همین ایام بود که مدافعان فرهنگ پارسی دوباره آتش در تنور انداختند و مساله صدای مشکوک قمر را داغ کردند. نوذر آزادی در ۱۳ بهمن ۱۳۵۵ در روزنامه اطلاعات مقاله‌ای نوشت با عنوان «دایی جان ناپلئون واقعا شما را ترسانده است؟» او در این مقاله عنوان کرد که با این متر و معیار سریال «سمک عیار» که زبانش تیشه بر ریشه‌ی فرهنگ بومی و کهن زده است و سریال‌هایی که زنانشان شوهر نکرده آبستن می‌شوند را هم لحاظ کنید! اینطوری هیچ اثری قابل نمایش نیست.

در آن ایام مجله‌ی ستاره سینما از منتقدان جدی سریال «سمک عیار» بود. آن‌ها معتقد بودند که با این همه مخارج  و بودجه هنگفت نتیجه کار بسیار ضعیف است و در مقابل از «دایی جان ناپلئون» تمجید می کردند. سینمایی‌بنویس‌های روزنامه اطلاعات نیز بیشتر به اخبار زرد اهمیت می‌دادند تا انتشار مقالات مفید. برخی شایعات بی‌خطرند و حتی وجودشان به اثر امتیاز می‌دهد. اما متاسفانه شایعات حول و حوش سریال تقوایی بر این سریال اثر منفی گذاشت و درنهایت کار خودش را کرد.
سریال «دایی جان ناپلئون» حالا به راحتی در دسترس است هرچند که نسخه‌ی دوم که با سانسور همراه شد.