مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

جاناتان لارسون با نمایش موزیکال راک «اجاره» به نسلی از تماشاگران تئاتر یاد داد چگونه با اپرای «لا بوهم» جاکومو پوچینی زندگی کنند – ازجمله چهره بسیار موفق دنیای موسیقی-تئاتر نسل بعد: لین-مانوئل میراندا.

میراندا می‌گوید: «من “اجاره” را در هفدهمین سال تولدم دیدم و آن نمایش بود که من را قانع کرد عملاً می‌توان یک موزیکال نوشت. آن سال من از کسی که نمایش‌های موزیکال را دوست دارد به کسی که جسارت دارد فکر کند شاید بتواند یکی از آن‌ها را بنویسد، تبدیل شدم.»

میراندا و لارسون شباهت‌های قابل توجهی با هم دارند؛ هر دو با استفاده از تأثیرات معاصر و با خلق آثار موفق برنده‌ی جایزه پولیتزر، نمایش موزیکال را متحول کردند. لارسون که در سال ۱۹۹۶ در سن ۳۵ سالگی بر اثر دایسکشن آئورت درگذشت، به‌طور غم‌انگیزی هرگز موفقیت خود را مشاهده نکرد، اما حالا، زندگی این دو یک بار دیگر با هم تلاقی کرده است. میراندا در فیلم «تیک، تیک… بوم!» (Tick, Tick… Boom!) که از ۱۲ نوامبر ۲۰۲۱ در سینماهای آمریکا اکران شد و بعد از ۱۹ نوامبر توسط نتفلیکس به نمایش درآمد، داستان بسیار شخصی لارسون و در‌واقع زندگی‌نامه‌اش و تلاش او برای خلق هنر را روی پرده برده است.

پوستر فیلم تیک، تیک... بوم!
اندرو گارفیلد در نقش جاناتان لارسون

میراندا ۴۱ ساله می‌گوید: «همه این‌ها برای من به این منتهی شده است؛ به‌عنوان یکی از طرفداران کارهای جاناتان لارسون، کسی که زندگی‌اش توسط او تغییر کرد و به‌عنوان یک ترانه‌سرای پرتلاش نمایش موزیکال.»

میراندا اولین بار اجرای صحنه‌ای «تیک، تیک… بوم!» لارسون در آف برادوی را یک ماه پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دید و از به تصویر کشیدن چالش‌ها در آن نمایش و پاداش‌های نوشتن موزیکال شگفت‌زده شد. او می‌گوید: «احساس می‌کردم یک پیام در بطری، فقط برای من است. مثل این بود که “هی، کاری که سعی می‌کنی انجام بدهی واقعاً، واقعاً، واقعاً، واقعاً سخت است. موانع زیادی پیش روی توست، اما ارزشش را دارد کاری را که دوست داری انجام ‌دهی.”»

«تیک، تیک… بوم!» اولین تجربه کارگردانی یک فیلم بلند سینمایی برای میراندا است و درحالی‌که ممکن است برای کسی که نام او اساساً یادآور برادوی است، یک تغییر مسیر به نظر برسد، با اهداف شخصی او همخوانی دارد. میراندا در ابتدا قصد داشت در کالج در رشته سینما و تئاتر تحصیل کند، اما فکر کردن به هزینه تولید یک فیلم پایان‌نامه، او را کاملاً به دنیای تئاتر سوق داد.

او زمان زیادی را در حوزه سینما و تلویزیون گذرانده است؛ نسخه ضبط‌شده نمایش موزیکال بسیار موفق «همیلتون» از طریق سرویس پخش زنده اینترنتی دیزنی پلاس در دسترس قرار گرفت، «در هایتس» برای پرده بزرگ اقتباس شد و خود میراندا در آن نقش کوچکی بازی کرد، او در فیلم «بازگشت مری پاپینز» هم مقابل دوربین رفت و ضمناً به‌عنوان تهیه‌کننده با سریال کوتاه «فاسی/وردون» تولید اف‌ایکس همکاری کرد. میراندا درباره تماشای موزیکال‌هایی از چهره‌هایی مانند راب مارشال، تامی کیل و جان ام. چو می‌گوید: «هر پروژه‌ای که به عهده گرفته‌ام مثل شرکت در مدرسه فیلم بود که از عهده پرداخت آن برنمی‌آمدم، مثل درس خواندن در مدرسه فیلم که وقتی مدرسه می‌رفتم آرزویش را داشتم، اما از عهده آن برنمی‌آمدم.»

لین-مانوئل میراندا و اندرو گارفیلد در فیلم تیک، تیک... بوم!
لین-مانوئل میراندا و اندرو گارفیلد

همه این‌ها به این معنی بود که وقتی پیشنهاد کارگردانی «تیک، تیک… بوم!» سر راه میراندا آمد، او آماده بود. او می‌گوید: «پیش خودم گفتم، “پسر، اگر فقط به من اجازه دهند یک فیلم را کارگردانی کنم، این همان فیلمی است که می‌توانم به‌خوبی بسازم.” جاناتان خیلی مشتاق بود کاری کند که موسیقی محبوب و نمایش موزیکال دوباره با هم دوست شوند و این واقعاً خواسته من هم هست. من خیلی آگاهانه از لارسون یاد گرفتم هر چیزی که شما به آن گوش می‌دهید می‌تواند برای قصه‌گویی در یک نمایش موزیکال استفاده شود. این درسی بود که از “اجاره” آموختم. نمی‌دانم بدون آن نمایش به‌عنوان یک ستاره شمالی، از کجا سر درمی‌آوردم.»

غسل تعمید در آتش

همین که میراندا موظف شد منبع الهام خود در زندگی شخصی را روی پرده زنده کند، باید مرد مناسبی را نیز برای تجسم نسخه داستانی لارسون پیدا می‌کرد. او لارسون را در اندرو گارفیلد یافت. میراندا زمانی گارفیلد را در نقش لارسون تجسم کرد که نقش‌آفرینی برنده جایزه تونی او در اجرای صحنه‌ای «فرشتگان در آمریکا» دید. میراندا می‌گوید: «با این فکر سالن را ترک کردم که اندرو می‌تواند هر کاری انجام دهد. دقیقاً این حس را داشتم که او یک بازیگر تئاتر کامل است و باید نقش جاناتان لارسون را بازی کند.»

تیک، تیک... بوم!

گارفیلد ۳۸ ساله که برای این نقش آواز خواندن را آموخت، یادآور می‌شود شباهت‌های آشکاری بین لارسون و پرایور والتر، شخصیت او در «فرشتگان در آمریکا» وجود دارد. او می‌گوید: «بین آن‌ها مرزی از این آگاهی به تقدس زندگی، آگاهی از اشتیاق برای حضور کامل در اینجا وجود دارد و من این را دوست دارم.»

گارفیلد انگار در آتش غسل تعمید داده شد؛ اولین روخوانی «تیک، تیک… بوم!» یک روز بعد از پایان اجرای «فرشتگان در آمریکا» بود. او اشاره می‌کند: «شخصیت پرایور هنوز تا حد زیادی در خون من بود و لین می‌گفت، “من هیجان‌زده هستم که ببینم تو چه زمان کار روی شخصیت‌پردازی جان را شروع می‌کنی، چون چیزی که حالا می‌بینم جان لارسون از طریق پرایور والتر است. این ترکیبی است که هرگز نمی‌دانستم به آن نیاز دارم.”»

گارفیلد قبل از این که میراندا به او نزدیک شود، با زندگی یا کار لارسون آشنا نبود، اما او کل این تجربه را یک رابطه عاشقانه می‌نامد. گارفیلد اشاره می‌کند: «یک سفر اکتشافی شگفت‌انگیز برای من بود. ناگهان در موقعیتی قرار گرفتم که تا حدی مسئول اطمینان از این مسئله بودم که بازتاب زندگی و کار او همچنان در جهان دیده می‌شود. از نداشتن هیچ نوع شناخت از او به جایی رسیدم که او حالا به یک اتاق بزرگ در قلب من تبدیل شده است.»

اندرو گارفیلد در تیک، تیک... بوم!

گارفیلد که روی پرده اغلب نقش چهره‌هایی به‌مراتب متفکر یا درونی را به تصویر می‌کشد، از فرصت بالا بردن صدای خود لذت ‌برد. او می‌گوید: «صدای جاناتان همیشه روی ۱۱ بود. هیچ فضای دیگری نبود. فرصتی بود برای این که هر ایده‌ی کوچک جلوه دادن نقش را فراموش کنم. چنین چیزی اصلاً درمورد جاناتان معنی نداشت. او همیشه منفجر می‌شد و ورجه‌وورجه می‌کرد، چون نمی‌توانست جلوی خود را بگیرد. فکر می‌کنم به‌نوعی می‌دانست که حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و باید تا وقتی زنده است تا جایی که امکان دارد، آن‌ها را بگوید. او صرفاً یک فرد غیر ارادی، پراحساس، دِلی و خلاق بود که در سرزمین تخیل ناب زندگی می‌کرد، کسی که می‌خواست همه بلند شوند و برقصند. او چنین فردی است و او چنین فردی بود و من فقط باید مطمئن می‌شدم که به نگاه او احترام می‌گذارم.»

فیلم، لارسون را در بحبوحه یک بحران دنبال می‌کند، وقتی او درحالی‌که برای برپایی یک کارگاه برای موزیکال خود، «سوپربیا» آماده می‌شود، انتخاب‌های خود در زندگی را زیر سؤال می‌برد و از نزدیک شدن به ۳۰ سالگی‌اش می‌ترسد.

لین-مانوئل میراندا و اندرو گارفیلد در تیک، تیک... بوم!
لین-مانوئل میراندا و اندرو گارفیلد

لارسون، ناخودآگاه می‌دانست که نگرانی‌هایش چیزی عمیق‌تر از ننوشتن یک موزیکال آمریکایی بزرگ تا پیش از ۳۰ سالگی است. گارفیلد می‌افزاید: «او ناخودآگاه می‌دانست “من وقت زیادی ندارم”، به این معنی که او یک هنرمند پرکار، بلندنظر، خلاق، متعهد، پرشور و انقلابی بود. او نه‌تنها می‌خواست رؤیاهای خودش محقق شود، بلکه می‌خواست رؤیاهای همه محقق شود. او همه چیز را به یک رویداد تبدیل کرد. او می‌خواست همه چیز را با یک جادوی خاص قاب کند و این کار را برای همه اطرافیانش انجام ‌داد. او جنگجوی هنر و عشق و روح بود و می‌خواست همه، آهنگشان را بخوانند. او می‌خواست همه در این هارمونی بزرگ از یک زندگی واقعاً معنادار، جایگاه خاص خودشان را داشته باشند.»

میراندا علاقه خاصی به استفاده از قالب سینمایی برای کند و کاو روند خلاقانه لارسون داشت و بین اجرای همراه با مونولوگِ لارسون از نمایش «تیک، تیک… بوم!» و داستانی که در زمان واقعی آشکار می‌شود، پرش می‌کند. میراندا می‌گوید: «داستانی هست که جاناتان برای ما تعریف می‌کند، اما من به‌عنوان یک ترانه‌سرا و به‌عنوان کارگردان، به‌طور اجمالی روند آهنگسازی او را به شما نشان می‌دهم، چون این نیز بخشی از داستان است. من عاشق فیلم‌هایی هستم که در آن‌ها به ذهن نویسنده وارد می‌شویم. بخش زیادی از منشأ برخی از به‌یادماندنی‌ترین آهنگ‌های جاناتان این است که او از خود سؤالی می‌پرسد و بعد آهنگ را به‌عنوان پاسخ به سؤال خودش می‌نویسد.»

تجلیل و نمایش آثار یک هنرمند بزرگ

میراندا با توضیح این که چگونه نسخه اصلی نمایشنامه لارسون، اجرای کمی قبراق‌تر آن در آف برادوی و امکانات گسترده سینما را با هم ترکیب کرد، اضافه می‌کند: «آنچه فیلم به شما اجازه می‌دهد و تئاتر نمی‌تواند انجام دهد، وارد شدن به درون ذهن جاناتان است. از آنجا ‌که فیلم خیلی زندگی‌نامه‌ای و شخصی بود، به ما اجازه داد کاری را انجام دهیم که فیلم به‌خوبی انجام می‌دهد، یعنی واقعاً دقیق بودن.»

این روند همچنین شامل آزمون و خطای زیاد همراه با استیون لونسون فیلمنامه‌نویس بود، طوری که به گفته میراندا بسیار شبیه کارگاه آموزشی یک موزیکال بود. او به شوخی می‌گوید: «انگار داشتیم یک موزیکال اورجینال با آهنگ‌های جاناتان لارسون می‌ساختیم. بهترین راه برای باز کردن قفل این آهنگ و این بخش از داستان چیست؟»

پوستر فیلم تیک، تیک... بوم!

آن‌ها آهنگ‌هایی را از نمایشنامه (و آثار لارسون) انتخاب می‌کردند، دوباره تنظیم می‌کردند و در کارگاه‌ها امتحان می‌کردند تا محتوا و جریان موسیقی را مشخص کنند. میراندا اشاره می‌کند: «هر آهنگی باید جایگاه خود را از نقطه‌نظر داستان به دست می‌آورد. باید اطمینان حاصل می‌شد که ما به آنچه هدف فیلم است، یعنی تجلیل باورنکردنی از زندگی لارسون احترام می‌گذاریم و همچنین مطمئن می‌شویم که در خدمت فیلم ما قرار دارد.»

بااین‌حال، حتی با تدوین، اضافه کردن و تنظیم مجدد، موسیقی لارسون تمام جنبه‌های فیلمسازی را لمس می‌کند. اگرچه «اجاره» اولین نمایش لارسون بود که در برادوی روی صحنه رفت، اما او یک نویسنده‌ی واقعاً پرکار بود؛ بنابراین، میراندا به آرشیوهای کتابخانه کنگره روی آورد تا موسیقی فیلم را کاملاً با موسیقی لارسون بسازد و کار او را در هر نت ثبت کند.

برای میراندا، هر تصمیم سینمایی او در جهت تجلیل و نمایش آثار یک هنرمند بزرگ بود که خیلی زود از بین ما رفت. او می‌گوید: «جاناتان لارسون اگر زنده بود امسال ۶۱ ساله می‌شد و من همیشه سوگوار موزیکال‌هایی هستم که او می‌توانست تا الان بنویسد. همه تصمیم‌های ما بر این مبنا بود که “اگر جاناتان لارسون بود چه می‌کرد؟” یا “نسخه جاناتان لارسون از این فیلم چه می‌شد؟”»

منبع: اینترتینمنت ویکلی (مورین لنکر)

تماشای فیلم «تیک، تیک… بوم!» در نماوا