مجله نماوا، سحر عصرآزاد

مجموعه «مهمونی» در کنار جذابیت‌های قابل انتظار از ایرج طهماسب در خلق یک برنامه زنده- عروسکی گرم و صمیمی، یک امتیاز منحصر به فرد دارد؛ آنهم توجه و تمرکز بر حشراتِ غیرسمپاتیک است که در رأس آنها پشه قرار می‌گیرد.

طهماسب در سری برنامه‌های کلاه قرمزی، حیوانات مختلفی را از زوایایی بدیع مورد توجه قرار داد و تبدیل به شخصیت‌های نمایشی کرد که هنوز هم مثال‌زدنی و خاطره‌انگیز هستند؛ از جیگر و ببعی تا گابی که همچنان تکیه کلام‌ها، مختصات رفتاری و گفتاری آنها بین مخاطبان رواج دارد.

این بار در «مهمونی» او سراغ حشرات رفته و نگاه تیزبین خود را معطوف به دو نوع موذی و دوست‌نداشتنی از آنها کرده؛ یعنی پشه و مگس که در زندگی روزمره ما حضور دارند و در عین کوچک بودن، مزاحمت و آزار و اذیتشان فراگیر است. به گونه‌ای که بسیاری چرایی خلقت آنها را زیر سوال می‌برند؛ انگار جهان فقط برای ما انسان‌ها خلق شده است!

به نظر می‌آید این دافعه‌برانگیزی یکی از انگیزه‌های طهماسب و گروه نویسندگانش بوده تا به نوعی خود را به چالش بکشند؛ اینکه چطور می‌شود از حشره‌ای آزاردهنده یک کاراکتر دراماتیک و یک شخصیت جذاب خلق کرد که مخاطب دوستش داشته باشند؟

برای رسیدن به چنین هدف و محصول نهایی، چهار ضلع یک مربع طلایی دست به دست هم داده‌اند و امروز پشه تبدیل شده به محبوب‌ترین شخصیت غیرانسانی مجموعه «مهمونی». به گونه‌ای که شمایل عروسکی، صدای خلاقانه، شخصیت دراماتیک و تکیه کلام‌های بامزه‌اش بین مخاطبان رواج گسترده‌ای یافته است.

چهار ضلع این مربع طلایی را که پشه در مرکز آن قرار گرفته، چه متخصصانی شکل داده‌اند؟

ضلع اول

اولین ضلع این مربع؛ ایده‌پرداز، خالق و نویسندگان این کاراکتر هستند. ایرج طهماسب با همکاری گروه نویسندگانی شامل احمد فیاض، روجا بهبهانی، علی زرمهری و پانیذ زنگنه، پروسه‌ی سختِ از هیچ، همه چیز ساختن را پیش برده‌اند.

آنهم به گونه‌ای خلاقانه از پشه‌ای که به نظر می‌آید نه جذابیتی دارد نه واجد درامی است که بتواند تبدیل به کاراکتری بامزه و در عین حال کاربردی برای طرح مضامین زیرپوستی و رایج در جامعه شود که همواره در آثار طهماسب با ظرافت ساخته و پرداخته می‌شوند.

اما محبوبیت کاراکتر پشه در مجموعه «مهمونی» نشان می‌دهد که همه این‌ها برآمده از پیش فرض‌های ذهن ما است. برهم زدن همین پیش‌فرض‌های ذهنی مخاطب، نیاز به تلاش و خلاقیت مضاعفی داشته که با هوشمندی این گروه نویسندگی محقق شده است.

حاصل چالشی که گروه نویسندگان برای خود ایجاده کرده‌اند؛ خلق شخصیتی است که بدون آنکه به لحاظ اسم متمایز شود؛ در عین حالیکه نماینده‌ای عام از جامعه پشه‌ها است، اما آنقدر با دقت و ظرافت پردازش شده که تبدیل به شخصیتی منحصر به فرد می‌شود.

شخصیتی که به تدریج در قسمت‌های مختلف به واسطه خطوط داستانی فرعی طراحی شده، ابعاد مختلف زندگی‌اش افشا شده و از جماعت پشه‌ها متمایز می‌شود.

پشه‌ای مطلع و واجد دانش و آگاهی و علم‌ای که متمرکز بر تغذیه سالم است! پشه‌ای که سلامتی و تست‌های آزمایشگاهی طعمه‌هایش برای او اهمیت دارد و توصیه‌هایی هم برای این منظور دارد تا در نهایت منافع خودش به بهترین وجه تأمین شود.

یک شکارچی جذاب؛ یک دراکولای مهربان که قبل از نیش زدن با طعمه و قربانی خود دیالوگ برقرار می‌کند و تا مرحله رضایت گرفتن برای نیش زدن؛ به‌خصوص از دوستش ایرج و مهمانان او پیش می‌رود و به قولی دله و بی‌کلاس نیست بلکه منش و اصول خاص خود را دارد!

ویژگی جذاب دیگری که نویسندگان برای این کاراکتر طراحی کرده‌اند که در عین حال سازنده قصه فرعی‌هایی بامزه و تعمیم‌پذیر است؛ این است که با نیش زدن آدم‌های مختلف؛ تا مدتی واجد مهارت، روحیات و خصلت‌های آنها می‌شود. از نقال و پرده‌خوان شاهنامه فردوسی تا عاشق ناکامی که معشوق به خاطر رقیب ترکش کرده، زن بارداری که در آستانه زایمان قرار دارد و حتی پارمیدای عاشق که عشق خود را به پسرعمویش سیروس اعتراف می‌کند و …

به موازات رابطه‌ای که او در هر قسمت با ایرج و مهمانانش برای زمینه‌سازی نیش زدن ایجاد می‌کند و هر بار هم مواجهه‌ای تا حد ممکن تازه و جالب و جذاب دارد، نویسندگان تلاش کرده‌اند فلاش‌بک‌های ذهنی به گذشته او بزنند.

تجربیات گذشته، زندگی خانوادگی، کودکی، رابطه عاشقانه شکست خورده‌ای که داشته و حتی عشق به خانم اندرسون که تنها یک بار نیشش زده، خرده قصه‌هایی هستند که پازل شخصیتی پشه را به تدریج کامل و او را برای مخاطب ملموس می‌کنند تا حس همذات‌پنداری با این کاراکتر پیدا کند.

نکته مهم دیگری که در طراحی کاراکتر این عروسک امکانی برای یک مانور جذاب و بجا فراهم کرده؛ قرینه‌پردازی بین جهان، روابط و نگاه این پشه با جهان، روابط و نگاه ما انسان‌ها است. این تمهید خط داستانی او را واجد زیرلایه‌ای قابل تعمیم و طنازانه برای جاری شدن جنسی تازه از شوخی‌ها، کنایه‌ها و انتقادات کرده تا فراتر از دایره بسته تلویزیون به روابط عاشقانه، عاطفی و … هم ورود کند.

مهمونی

ضلع دوم

دومین ضلع این مربع؛ طراح و عروسک‌ساز حرفه‌ای و کاربلد؛ مرضیه محبوب است. هنرمندی که تجربه ساخت عروسک‌های مجموعه برنامه‌های کلاه قرمزی را در همکاری با ایرج طهماسب در کارنامه دارد.

او در طراحی عروسک پشه چالش همیشگی خود را در پیش داشته؛ چراکه باید به تخیلات گروه نویسندگان، موجودیت و هویت فیزیکی می‌داده و چه متبحرانه ذهنیات آنها را از فیلتر مهارت و خلاقیت خود عبور داده و عروسک پشه را ساخته است.

طبعاً اولین مواجهه مخاطب با این کاراکتر به واسطه شمایل فیزیکی او است و به همین واسطه این تداعی می‌تواند بسیار حیاتی و تعیین کننده باشد. پشه‌ای با چشمانی خیره کننده و زیبا، شاخک‌هایی براق و لرزان، یک نیش دراماتیک و جذاب، دست‌ها و بال‌هایی ظریف با لباس راحتی راه راه (شناسه سنتی-ایرانی آقایان) و پرزهایی ظریف که دور گردن و مچ دست هایش را پوشانده است.

همه اینها موجودیت جزئی‌نگرانه کاراکتر پشه را تشکیل می‌دهند که در کنار دو ضلع بعدی این مربع، شمایل پشه را تبدیل به یک شخصیت عروسکی جذاب، دوست داشتنی و محبوب کرده‌اند.

ضلع سوم

ضلع سوم این مربع عروسک گردانان ماهری به نام محمد لقمانیان و شیما بخشنده هستند که لقمانی در عروسک‌گردانی فامیل دور و بخشنده در عروسک‌گردانی کلاه قرمزی، آقای همساده و دختر همسایه با ایرج طهماسب همکاری داشته‌اند.

مهارت و تجربه آنها در تحرک و جانبخشی به پشه در ارتباطی تنگاتنگ بین فیلمنامه، عروسک‌گردانی و صداپیشگی به بار نشسته و منجر به نمودی جذاب و دوست‌داشتنی از عروسکی شده که حتی حس دیالوگ گفتن را در میمیک صورتش منعکس می‌کند.

حرکات ظریف عروسک‌گردان به گونه‌ای در تناسب با موقعیت دراماتیک و صداپیشه این نقش قرار گرفته که این فیلترهای چندگانه برای رسیدن به خروجی نهایی، برای مخاطب قابل تشخیص نیست و تنها چیزی که دنبال می‌کند حرکات واقعی و بامزه پشه در موقعیت‌های مختلف است. از خوابیدن روی میز با بالش و پتو تا توهم حس بارداری، روسری سر کردن برای تبدیل شدن به پارمیدا و تلاش‌های ناکامش برای مخ‌زنی ایرج و مهمانانش.

مهمونی

ضلع چهارم

ضلع چهارم و تمام‌کننده این مربع متقارن، کسی نیست جز صداپیشه هنرمند و همه فن حریف این کاراکتر یعنی کاظم سیاحی. صداپیشه‌ای که در مجموعه برنامه‌های کلاه قرمزی ایفای نقش جیگر را در همکاری با طهماسب در کارنامه دارد.

سیاحی بازیگر-صداپیشه‌ای است که با زبان و بیان و لحن خود به هنرمندانه‌ترین شکل ممکن خون را در رگ این حشره عروسک جاری و پشه را تبدیل به موجودی ملموس و جذاب و دوست داشتنی کرده که واجد روح و جان و بخصوص صدایی از جنس میمیک منحصر به فردش است!

چه بسا استفاده از کلمه میمیک صورت و زبان بدن برای توصیف یک عروسک به نظر منطقی نیاید، اما واقعیت این است که عروسک پشه در تناسبی غریب بین عروسک‌گردان و صداپیشه، واجد صدایی از جنس زبان بدن و میمیک صورت است به گونه‌ای که نمی‌توان حرکات او را بدون جنس صدایی که سیاحی برایش طراحی کرده، تصور کرد.

این‌ها را نوشتم تا در انتهای مطلب برسم به یک نکته سوررئال؛ این روزها هر وقت می‌خواهم یک پشه واقعی؛ این مزاحمِ بدترکیب را از حیات ساقط کنم؛ بی‌اختیار به دست و بال ظریف، نیش دراماتیک، شاخک لرزان و چشمان زیبایش فکر می‌کنم! حتی لحظه‌ای زنگ صدای (ایرج) گفتن‌اش یا (بده بزنیم بریم) در گوشم انعکاس پیدا می‌کند و … همین یک لحظه تأخیر کافیست تا پشه مذکور فرار کند و من انگار خوشحالم!

تماشای «مهمونی» در نماوا