مجله نماوا، علی اصغر کشانی 

سریال «مارول ۶۱۶» سریالی مستند و محصول ۲۰۲۰ کشور آمریکاست. این سریال مستند توسط دیزنی پلاس تولید شده تا به تاثیر فرهنگی، تاریخی و اجتماعی که دنیای مارول با نفوذ در فرهنگ عامه آفریده، بپردازد.

«مارول ۶۱۶» از ورود کتاب‌های کمیک به خانه‌های مردم، دنیای لباس‌ها و تن‌پوش‌ها، تاثیر شخصیت‌های زن و بازخوانی شخصیت‌های فراموش شده، آغاز می‌شود و با نشان دادن نگهداری اسباب بازی‌ها در صندوقچه کلکسیونرها، تبدیل ایده‌ها به کنش تصویری و خلق پیچ و خم داستان، علاقه شرکت‌های بزرگ آسیایی برای گسترش مارول در آسیا و در نهایت با تصویر انبوه مخاطبان جوان شیفته ابرقهرمانان در سرتاسر دنیا به پایان می‌رسد.

پرداختن به دنیای مارول به عنوان سکاندار کمیک‌های جریان اصلی آمریکا در مستند سریالی «مارول ۶۱۶» با تجزیه و تحلیل شکل‌گیری تا بسط و گسترش شخصیت‌های ابرقهرمانان، بیش از آنکه انعکاس‌دهنده دنیایی آکنده از پیروزی و غلبه و هژمونی باشد، ترسیم‌کننده جهان سرگرم‌کننده آغاز قرن بیستم است. به قرنی که پس از طی مسیر برای گذار از سنت «داستان‌های عامه‌پسند» به آغازین روزهای شکل‌گیری «نشریات مصور» (پیش از دهه ۱۹۴۰) اشاره دارد.

این زمانی است که با رواج مجلات و کتاب‌های کمیک، پدیده‌ی مارتین گودمن (به عنوان بنیانگذار مارول) علاقه‌مندی‌اش را یک دهه پیش از فراگیری تب کمیک بوک، با راه‌اندازی «وسترن سوپرنوول مگزین» نشان داده بود. او در طلیعه‌ی دهه‌ی ۱۹۴۰ با تاسیس «انتشارات تایملی»(بعدها نام مارول را به خود گرفت) به عنوان ناشری مختص آثار کمیک، از پیشگامان خلق کمیک بوک شد و به سرعت راه محبوبیت را طی کرد. 

مستند «مارول ۶۱۶» بیش از آنکه در پی نشان دادن تاثیرگذاری پدیده چشمگیر مارول کامیکس بر دنیای پیرامون و تاریخ ادبی – تصویری چندین نسل مخاطبان گسترده خود باشد، با کمک پل شیِر، دن اسلات، تینا رابینز، لوئیس سیمسون، هیلدا تری و… در پی کشف شخصیت‌های فراموش شده داستان‌های مصور مارول و ریشه‌یابی شخصیت‌های متنوعی از زیست طولانی مدت مارول است. در اینجا هر کدام (از نیومن تاچ و کاپیتان آمریکا گرفته تا ساب مارینر و محافظان کهکشان) در زمان اندکی پس از خلق و معرفی، نه تنها به مشهورترین شخصیت‌های ابرقهرمانی تبدیل شدند که در ایجاد دوران طلایی «کمیک بوک» نقش اساسی داشتند. این دوران با کاراکترهای کمیک کتاب‌ها، مجلات ارزان قیمت و حتی رادیو پیوند بیشتری یافت. از سوی دیگر در مقابل، دی سی(دیتِکتیو کمیک) به رهبری مالکوم نیکلسن رقیب سرسخت مارول شد.

دی سی، یک سال پس از فعالیت مارتین گودمن، با راه‌اندازی «نشنال آلید» و سپس تاسیس «دیتِکتیو کمیک» و چاپ مجله «اکشن کمیک»، دست به چاپ تخصصی نشریه یک کمیک زد. حاصل انتشار آن خلق شخصیت‌هایی چون دکتر اکالت، سوپرمن، بتمن، رابین، مرد شنی، زن شگفت‌انگیز، فلش، فانوس سبز، آکومن و گریم آلوو بود. هر چند تلاش‌ها برای ربودن گوی سبقت از شخصیت‌های محبوب اوایل دهه چهلِ مارول به‌خصوص کاپیتان مارول ستودنی بود، اما مارول هم بیکار ننشست و پس از احساس درجازدن و غوغای غیرقابل مهاری که دی سی برای مدت زمان قابل توجهی راه انداخته بود، در پی به دست آوردن جایگاه پیشینش برآمد. مارول این بار با خلق «چهار شگفت انگیز»، در آغازین سال های دهه طلایی ۱۹۶۰ دست به تغییر رویه، پوست اندازی و تحول زد تا خود را به صدر قله «صنعت کمیک» و سپس «رسانه کمیک» پرتاب کند تا دوران «رنسانسِ مارول» آغاز شود.

به زعم سازندگان و کارشناسان «مارول ۶۱۶» در سالی که کندی رئیس جمهور شد، آلن شپارد به عنوان اولین آمریکایی به فضا رفت، مارول بلافاصله با مرد عنکبوتی، هالک، مرد آهنی، ثور، ولورین، مرد مورچه‌ای، مردان ایکس، دکتر استرنج، پلنگ سیاه، پانیشر، بی‌باک و دردویل نماد دهه سحرانگیز ۱۹۶۰ شد. کمپانی سعی کرد با سیاستِ هوشمندانه‌ی نزدیک کردن شخصیت‌هایش به دنیای واقعی به واسطه‌ی طرح مشکلات شخصی و روحی و اجتماعی‌شان (برای مثال شخصیتِ مرد عنکبوتی از مشکل «اعتماد به نفس» رنج می‌برد و…) آنان را به دنیای ملموس‌ترِ مورد نظر مردم، نزدیک و نزدیک‌تر کند؛ کاراکترهایی که در زمان جنگ سرد و پیش از آن یعنی دورانی که کمیک بوک‌ها بیش از هر زمان رنگ و بوی نوآر گرفته بودند (و به زعم سناتورهای آمریکایی و کمیته جرائم نوجوانان مجلس سنای آمریکا اثری مخرب و یأس‌آلود بر جوانان داشتند)، تبدیل به نمادِ مبارزه علیه کمونیسم شدند.

اما آنچه بیش از هر چیز در مستند «مارول ۶۱۶» خودنمایی می‌کند، سیر گسترش «صنعت کمیک» پس از گذر از دوران طلایی‌اش به کمک مارول است. این اتفاق به شکل حساب شده‌ای مدت‌ها بعد به کمک «جهان سینمایی مارول» به عنوان محصولِ «فرهنگِ انبوه» و با  بهره‌گیری از گسترش منسجم آن در کتاب‌ها، فیلم‌ها، سریال‌ها و اسباب بازی‌ها با زنجیره ای از ارتباط منطقی و به هم پیوسته (آنچه را که به معنای واقعی می‌توان «تجارت» نامید) اتفاق می‌افتد(۱). به واسطه‌ی آن است که مخاطبان سرتاسر دنیا، شخصیت‌ها را در مدیوم‌های متنوع و متفاوت از کتاب و سینما و تلویزیون گرفته تا پلتفرم و بازی و پادکست دنبال می‌کنند؛ دنیایی که سال‌هاست با تمسک به خرده فرهنگ، به عنوان مجموعه متفاوتی از ایدئولوژی‌ها و شکل‌های بیانیِ نشات گرفته از پانک – راک و «فرهنگ سرکش» پس از آن عمل می‌کند.

اما سّر موفقیت دنیای سینمایی مارول به عنوان فرمِ هنریِ عامه پسند چه بود که اینچنین افسارگسیخته رو به موفقیت حرکت کرد؟ واقعیت این است که جهان سینمایی مارول که در سال ۲۰۰۸ و با اکران «مرد آهنی»، دنیایی نو مقابل چشمان تماشاچیان بی‌شمارش گشود، نه صرفا با سیاست جذب کودکان و نوجوانان(به خصوص سطح تحصیلات متوسط) آنچنان که رقیب دیرینه‌اش دی سی غرق آن بود(و آنچنان که مرد عنکبوتی چنین کارکردی را در زمان چاپ کمیک‌های دوران خودش داشت) پیش رفت، بلکه مارول، تلاش کرد از تمام ظرفیت و تنوع گستره مخاطبانش بهره گیرد. به این ترتیب که هر اثر ابرقهرمانی‌اش همه اعضای خانواده را جدای از سن و سال و جنسیت و تحصیلات و جایگاه اجتماعی‌شان به سینما یا پای مونیتور و قاب مقابل‌شان بکشاند.

سفر به دنیای مارول، سفر برای دیدن تصاویر پرهیجان، گیرا و مرعوب‌کننده با داستان‌های شگفت‌انگیز و اسرارآمیز، پر از نوآوری در زاویه نگاه، خلاقیت در میزانسن و بداعت در پرسپکتیو با قاب‌های درخشان و با پیشرفته‌ترین فنآوری‌ها، تحسین برانگیزترین کنش‌ها، حیرت‌انگیزترین خیال سازی‌ها، همراه رنگمایه‌های غنی، جاذبه‌برانگیز، وسوسه‌کننده و ممتاز است.

جهان مارول با «ابرقهرمانانِ» پرانگیزه، شجاع، کنش‌مند، تحول‌خواه، فکور، آرمان‌گرا، مصمم، قاطع، نترس، با ابهت‌ و عملگرا در مقابلِ «دشمنانی» شرور، قدرت‌طلب، انعطاف‌ناپذیر، شرنده‌رو، پریشان‌احوال، بی‌قید و بند، متزلزل، روان‌پریش، درنده‌خو، سبک‌عقل و پلید شناخته شده است؛ با «زنانی» یاغی و اغواگر، سنگدل و عصیانگر، با وقار و آشوبگر، با لوندی‌های مدهوش کننده، با اندامی فریبنده و نگاهی جذب کننده؛ زنانی در عین قدرت، مرموز در عین دلبری، خطرناک و در عین خوش مشربی، شیطان صفت؛ الهه‌هایی لبریز از جاذبه و مملو از ناپاکی، آکنده از خوب‌رویی و انباشته از زشت‌کرداری، مشحون از دلربایی و لبالب از خطاکاری.

دنیای مارول با همه گستردگی عوالمش، به ما اجازه می‌دهد تا آنچه که اصل و ماهیت دنیای فراآرمانی تصویر در نظام نشانه‌شناسانه مبتنی بر قواعد پیش ساخته خود است را در حین مواجهه، به روایت‌ها و بافتار قابل درک و یک فرم هنری سازش‌پذیرِ قابل خوانش تبدیل کنیم.

پانویس:

۱- کمیک‌ها (به عنوان پایه‌ی دیگر مدیوم‌ها) در طول تاریخ به خاطر تولید انبوه و مخاطبان گسترده‌شان همواره به عنوان چیزی ذاتا تجاری تلقی شده‌اند و کمتر به قلمرو دنیای خودمانی و دنجِ هنر دعوت و یا با آن سنجه مورد واکاوی قرار گرفته‌اند.                   

تماشای این سریال مستند در نماوا