از میان ستارههای سینمای ایران، حامد بهداد، دیرتر از بقیه وارد میدان شد. بهداد زمانی که اواخر دهه بیست زندگیاش بود، با یک اتفاق مسیر زندگیاش را تغییر داد و به یکی از مهمترین چهرههای سینمای ایران تبدیل شد. زمانی که بهداد در دفتر تبلیغاتی رامبد جوان مشغول به کار بود، جوان نقشی را که همایون اسعدیان در «آخر بازی» به او پیشنهاد کرده بود را به بهداد واگذار کرد و همهچیز از همانجا و همان اولین قدم تغییر کرد.
بهداد با اولین نقشآفرینیاش، نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فجر شد و سالهای بعد هم مسیر موفقیت خود را ادامه داد. او بهزودی تبدیل به شمایل جوان عاصی سینما شد و شیوه منحصربهفرد اجرایش او را به یکی از بازیگران معتبر سینما تبدیل کرد. بهداد بارها در مصاحبههایش از علاقهاش به مارلون براندو گفت و تلاشش برای رسیدن به سبک این بازیگر مطرح خیلی زود لقب مارلون براندوی سینمای ایران را برایش به ارمغان آورد.
از سوی دیگر، حامد بهداد هیچوقت به معمولی بودن علاقهای نداشت. سبک ویژه بازیگریاش، در اخلاق و منش او هم جاری بود و او را از سایر ستارههای سینمای ایران متمایز میکرد. چند نامزدی سیمرغ و یک سیمرغ بلورین در کنار همکاری با برخی از مهمترین سینماگران ایرانی هم بیشازپیش به تثبیت حضورش کمک کرد.
این روزها گرچه حامد بهداد را با نقشآفرینی نهچندان درخشانش در مجموعه بیرمق «دل» میشناسیم، اما او مسیر طولانی را طی کرده است تا به جایگاه کنونیاش برسد. به بهانه تولد چهلوهفتسالگی حامد بهداد نگاهی میاندازیم به برخی از بهترین نقشآفرینیهای متفاوت او.
1- روز سوم 1385 – محمدحسین لطیفی

بعد از نامزدی سیمرغ برای آخر بازی چشمان کنجکاو مسیر بهداد را تعقیب میکردند و نقشآفرینیهای متفاوت او را زیر نظر داشتند. این روز سوم بود که نقطه عطف مهمی را در کارنامه کاری حامد بهداد رقم زد. ایفای نقش یک سرباز عراقی در روزهای پرالتهاب اشغال خرمشهر که دلداده یک دختر ایرانی است، برای بهداد فرصت مناسبی بود تا نشان دهد که میتواند در نقش یک عاشق آرام و صبور هم خوش بدرخشد. همین ایفای نقش ماهرانه هم دومین نامزدی سیمرغ بلورین را برای بهداد به ارمغان آورد تا او را به یکی از ستارههایی تبدیل کند که در سالهای اولیه فعالیتش اینچنین موردتوجه قرارگرفته است.
2- لطفاً مزاحم نشوید 1388 – محسن عبدالوهاب

تا اواخر دهه هشتاد، حامد بهداد دیگر چهره شناختهای شدهای بود. هم نبض گیشه را در دست داشت و هم میتوانست با نقشآفرینیهایش نظر منتقدان را جلب کند. حضور در لطفاً مزاحم نشوید ریسک بزرگی برای بهداد بود و نشان میداد که او در بازیگری جرئت زیادی دارد. بهداد در لطفاً مزاحم نشوید در یک نقش مکمل ظاهر میشود. یک تعمیرکار تلویزیون که اعتیاد دارد و همسرش رهایش کرده است. جزئیاتی زیادی در اجرای بهداد وجود دارد که این نقش را جذاب میکند. ازجمله استیصال و درماندگی که بهجای آنکه در دیالوگ اجرا شود و به اغراق برسد در بازی و زبان بدن او جاری میشود.
3- سعادتآباد 1389 – مازیار میری

سعادتآباد هم چالش دیگری بود که پیش روی بهداد قرار گرفت و یکی از بهترین نقشآفرینیهایش را رقم زد. بازی در نقش مرد خیانتکاری که میتواند علاوه بر همسرش، بیننده را نیز گول بزند، تنها چالش نقش بهداد در سعادتآباد نبود. مهمترین ویژگی این کاراکتر، بعد کلاهبردار و کلاش او است که در کنار خیانتپیشگیاش پنهانشده است و بیننده را وادار میکند بهجای آنکه از او متنفر باشد، دوستش داشته باشد. بهداد در سعادتآباد بازی یکدست و روانی دارد و در گروه بازیگران فیلم جای خودش را پیدا میکند و این مهمترین چالش بهداد در سعادتآباد است. اینکه نه بهعنوان یک شخصیت اول که یکی از گروه بازیگران با بقیه همراه و همرنگ شود.
4- جرم 1389 – مسعود کیمیایی

همزمان با تبدیلشدن بهداد به یک ستاره نقش اول، فرصت همکاری با کارگردانان مهمی برایش فراهم شد. گرچه همکاری بهداد و ناصر تقوایی در «چای تلخ» هیچگاه به سرانجام نرسید، اما بهداد قدر فرصت همکاری با مسعود کیمیایی را خوب میدانست. بهداد در جهان سینمایی کیمیایی آنقدر راحت بود که انگار به خانه رسیده است. قهرمان عاصی مسعود کیمیایی برای سبک اجرای او نوشتهشده بود و بهداد تاکنون اینچنین مقابل دوربین رها و آزاد نبود. بازی در جرم مسعود کیمیایی حکم پوست انداختنی را برای بهداد داشت که به کسب سیمرغ بلورین جشنواره فجر هم ختم شد.
5- آرایش غلیظ 1392 – حمید نعمتالله

حامد بهداد بعد از آخر بازی در بوتیک حمید نعمتالله نقش مکملی داشت که بهشدت جذاب و دوستداشتنی بود. آرایش غلیظ فرصتی برای نعمتالله و بهداد بود تا همکاریشان در بوتیک را کامل کنند و این بار بهداد در نقش اصلی ظاهر شد. کاراکتر بهداد در آرایش غلیظ شباهت زیادی به کاراکترش در سعادتآباد دارد. با این تفاوت که بحران هویتی این کاراکتر با لحن طنزی همراه است که بهداد بهخوبی در بازیاش رعایت میکند. بهداد با ریتم تند روایت نعمتالله هماهنگ میشود و ویژگیهای متناقض کاراکترش را بهخوبی اجرا میکند.
6- خانه دختر 1393 – شهرام شاهحسینی

خانه دختر با سرنوشت تلخی که داشت، هیچگاه نتوانست به تحسینی که شایستهاش بود دست یابد. بااینحال و در میان آشوبی که از اصلاحات بیرحمانه فیلم باقیمانده است، حامد بهداد یکی از بهترین بازیهایش را در این فیلم ارائه میکند. برای اولین بار کاراکتر او یک شخصیت درونگرا است. خبری از خروشهای عصبی نیست و همهچیز در بازی زبان و نگاه منعکس میشود و بهداد در کمال وقار مقابل دوربین حضور مییابد. آرام و صبورانه کاراکترش را پرورش میدهد و با یک بازی درونی، نیمنگاهی از شخصیت هنری بلوغیافتهاش به بیننده عرضه میکند.
7- قصر شیرین 1397 – رضا میرکریمی

قصر شیرین بهراستی نقطه اوج کمال و بلوغ حامد بهداد در بازیگری است. او که حالا یکی از ستارههای سینمای ایران است، تا قبل از قصر شیرین کمکم با شمایل جوان عصبی و پرخاشگر داشت به یک کلیشه تبدیل میشد. قصر شیرین اما هم فرصتی برای بهداد بود تا از این تصویر تکراری رها شود و هم خود را در گستره جدیدی به چالش بکشد. شخصیت پدر رنجدیده که در یک سفر کوتاه با فرزندانش نقش خود را بهعنوان پدر دوباره بررسی میکند، ابعاد پنهان شخصیتی این کاراکتر و ارتباطش با زنهای زندگیاش، این کاراکتر را به یک شخصیت پیچیده و چندبعدی تبدیل میکند. بهداد هم بهخوبی از پس اجرای این نقش برمیآید. بهجایش احساساتی میشود و بهاندازه احساساتش را بروز میدهد. همهچیز در بازی حامد بهداد در قصر شیرین به یک تعادل جذاب رسیده است. تعادلی میان خروش و آرامش و زمانبندی دقیق این تناقض در اجرا آن چیزی است که بازی بهداد در فیلم میرکریمی را تا این حد دوستداشتنی کرده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.