مجله نماوا، ایلیا محمدی‌نیا

زندگی، مرگ و جهان پس از مرگ کلید واژه‌هایی تکرارشونده در میان انسان‌ها و جوامع بشری هستند؛ مفاهیمی چالش‌برانگیز در همه جریان‌های فکری با هر نوع گرایش دینی، مذهبی و باورمندی نسبت به جهان و هستی. درباره کیفیت زندگی، آدمی به مدد پژوهش، مطالعه و تعمق اندیشمندان تا حدودی توانسته به تعاریف جامعی برسد چرا که زندگی را امری ملموس یافته و قابل درک پس پیرامونش مصداق‌های فراوانی وجود داشته و دارد اما این‌که زندگی چیست از آن دست پرسش‌هایی است که ادیان، مذاهب، فرقه‌ها و نحله‌های فکری مختلف، تعاریفی بعضا متضاد با دیگر گرایش‌های مذهبی دارند. اما مرگ و جهان پس از مرگ به جهت عدم تجربه انسان همیشه محل مناقشه و بحث بوده است. بحث تازه‌ای هم نیست به درازای ازل تا ابد حیات بشر روی کره زمین عمر دارد و خواهد داشت. ادیان مختلف گاهی پاسخی برای پرسش‌های فراوان درباره این کلیدواژه ها ارائه کرده‌اند که از منظرهای مختلف عده‌ای را هر چند کم مجاب ساخته و صد البته هنوز برای بسیاری پر از راز و رمز و نامکشوف است.
کمپانی دیزنی با همکاری پیکسار در انیمیشن «روح» تلاش می‌کند در قالب انیمیشنی جذاب و با داستانی سرراست، پیشنهادی تازه و امروزی برای مواجهه با مفهوم زندگی بدهد.

در انیمیشن «روح» ما با دو کاراکتر اصلی مواجه هستیم یکی جو گاردنر و دیگری ۲۲ که اولی یعنی جو تجربه زیست در روی زمین را دارد و ۲۲، هزاران سال است که تمایلی به شروع زندگی در روی زمین ندارد. هر دو اما در یک مفهوم یعنی هدف زندگی دچار چالش هستند. جو هدف زندگی‌اش را رسیدن به آرزوی خود یعنی عضویت در یک گروه معتبر موسیقی جست‌وجو می‌کند و ۲۲  بدون آن‌که تجربه‌ای از زیستن در زمین داشته باشد آن را بیهوده و ملال‌آور می‌داند البته که او مربی‌های بیشماری را تجربه می‌کند از گاندی و مادر ترزا و آبراهام لینکلن گرفته تا محمدعلی کلی و… تا با هدف و انگیزه، آماده زندگی در روی زمین شود که البته نمی‌خواهد گوش شنوایی داشته باشد چرا که به نظر می‌رسد تمام مربی‌های سرشناس او هم به‌زعم کارگردان انیمیشن «روح»، پیت داکتر، فاقد کیفیت لازم برای این امر مهم هستند. این آدم‌ها در گرایش‌های مختلف، به اهدافشان رسیده‌اند اما زندگی فراتر از رسیدن به تک اهداف است ولو مهم و بزرگ. در نتیجه او ترجیح می‌دهد در بی‌تفاوتی محض صرفا به هیچ فکر کند و به همین خاطر است که تن به هبوط به زمین نمی‌دهد. ۲۲ نماد تمام آدم‌هایی است که تکلیفشان با زندگی روشن نیست. همیشه در حال نق زدن بوده و طلبکارند. از طرف دیگر جو گاردنر برخلاف ۲۲ با هدف و انگیزه مشخص در زمین پا گذاشته اما در نهایت او هم شرایطی شبیه به ۲۲ دارد. او تمام زندگی را در رسیدن به تنها هدفش یعنی عضویت در یک گروه موسیقی می‌بیند و گویی چیزی جز موسیقی و پیانو و جاز وجود ندارد. او نه به افتادن برگی از درخت اهمیت می‌دهد و نه به لذت گاز زدن برشی از پیتزا و نه به کسی که در مترو ساز می‌زند، گوش می‌کند درست مثل همه مسافران عبوس مترو و نه حتی می‌خواهد درباره لیزا که گویی می‌توانست همسر آینده او باشد حرفی بزند. او فقط به موسیقی آن هم فقط موسیقی جاز فکر می‌کند.

با این همه مواجهه این دو در زمین آنها را با مفهوم زندگی آشنا می‌کند. جو گاردنر به هدفش یعنی اجرای موسیقی می‌رسد اما احساس می‌کند دستش خالی‌تر از همیشه است و اینجاست که با مرور رفتارهای ۲۲ در زمین به شناخت بهتری از پیرامونش می‌رسد و همزمان ۲۲ بعد از آشنایی با جو گاردنر که داعیه مربی بودن ندارد به درک واقعی از مفهوم زندگی می‌رسد. همین تعامل دو طرفه جان مایه اصلی داستان انیمیشن «روح» است که برای درک مفهوم زندگی دنبال بهانه‌ها و الگوهای بزرگ و بعضا کلیشه‌ای نباشید. کافی‌ست کمی چشم‌تان را باز کنید اطراف آدمی پر است از بهانه ها والگوهای ریز و درشت اما درک درستی از آنها نداریم. درست مثل آن ماهی کوچکی که در جست‌وجوی اقیانوس است اما نمی‌داند در بطن آن زندگی می‌کند.

نکته اما اینجاست که چند نفر از ما همانند جو گاردنر امکان  زندگی دوباره پس از مرگ را روی زمین داریم؟
 پیت داکتر می‌داند که داستان جهان پس از مرگ در ادیان مختلف روایت‌های گوناگون و متفاوتی دارد اما او و گروه نویسندگان «روح» با تجمیع همه این روایت‌های متنوع روایتی ساده و عامه‌پسند که در عین حال دین و مذهب خاصی را نمایندگی نمی‌کند ارائه می‌دهند. روایتی که شاید با نظرگاه اعتقادی و مذهبی میلیون‌ها انسان روی زمین همخوانی کامل ندارد اما در تضاد با آن اعتقادات هم نیست و همین امر باعث موفقیت «روح» در میان ملل مختلف است.

تماشای این انیمیشن در نماوا