سلام روز و شبهاتون خوب و خوش؛ مثل همیشه امیدوارم هفته جذاب و هیجانانگیزی رو پشت سر گذاشته باشید و هفته بهتری رو در پیش رو داشته باشید. این هفته هم با ما و پیشنهادهای فرهنگیمون همراه باشید؛ به ما اعتماد کنید و تعطیلاتتون رو به ما بسپرید. پیشنهاد اول: تئاتر شهر – سالن چارسو ساعت ۱۸ و ۲۰ اشکان خیلنژاد کارگردان تئاتر پس از ۸ ماه تمرین به همراه گروهی از بازیگران کمتر شناختهشده و البته بسیار جوان با نمایش دوستداشتنی «پسران تاریخ» به روی صحنه آمده است؛ خیلنژاد کارگردان نمایش «پردهی سوم، صحنهی چهارم» که سال گذشته به همراه «گروه تئاتر تازه» پروژهی «هملت؛ شکسپیر» را در مرکز مطالعات اجرایی قشقایی تجربه کرد، این بار با نمایشنامهای از الن بنت؛ یک تجربه تازهای را خلق کرده است. «پسران تاریخ» نمایشنامهای از “الن بنت” است که در سال ۲۰۰۴ نوشتهشده و نهتنها اقتباس سینمایی هم از آن شده، بلکه خودِ نمایشنامه مورد تحسین بسیاری از منتقدان خارجی قرارگرفته و جوایز متعددی ازجمله تونی، جایزه حلقه منتقدان بریتانیا و جایزه بهترین ادبیات نمایشی منتقدان نیویورک را هم گرفته است. اگرچه این نمایش مانند برخی نمایشهای دیگرِ در حال اجرا، از بازیگران چهره بهره نبرده یا تبلیغات خاصی هم برایش انجامنشده، اما با استقبال خوب علاقهمندان مواجه شده است تا جایی که در این روزهای پایانی در دو سانس اجرا میشود. الن بنت از بهترین نمایشنامهنویسان معاصر انگلستان است که بخشهایی از نمایشنامه «پسران تاریخ» را بر اساس زندگی و تجربههای شخصی خود با روایت داستانی از چند دانشآموز سال آخر دبیرستان در یک کلاس درس که برای رفتن به دانشگاه آماده میشوند، نوشته است. شوخیهای خط قرمز دار؛ موسیقی زنده پرانرژی و صدالبته بازیهای خیلی جذاب این نمایش شما رو ۱۲۰ دقیقه میخکوب بر روی صندلیهای سالن چارسو مجموعه تئاتر شهر نگه میدارد.
پیشنهاد دوم- بازهم تئاتر این بار کیومرث مرادی در زمستان سال پیش هم یکبار کار جدیدِ کیومرث مرادی رو برای گذران تعطیلات آخر هفته به شما پیشنهاد داده بودیم؛ بار دیگر به شما پیشنهاد میکنیم که آخرین تئاتر مرادی رو از دست ندهید. نمایش «نامههای عاشقانه از خاورمیانه» با تغییرات بسیاری در متن از ۵ مرداد در تئاتر مستقل تهران بر روی صحنه رفته است و در روزهای پایانیاش به سر میبرد. یکی از تغییرات اصلی و مهمی که اجرای جدید نسبت به سال گذشته کرده است جایگزینی هانا کامکار و آزاده صمدی با هانیه توسلی و طناز طباطبایی است. نامههای عاشقانه از خاورمیانه داستان فراموشنشدنی سه زن است. زنانی که قصه زندگیشان قصه تنهاییها، شجاعتها، جسارتها و پیدا کردنهاست. قصه زندگی زنانی که خواستن را در استمرار تلاش در راه عشق به دست آوردن. این نمایش کاندید بهترین موسیقی سی و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و دریافت جایزه بهترین بازیگر سال در مراسم جشن بازیگر شده است. آخرین کار گروه تئاتر امید هر شب رأس ساعت ۹ آغاز میشود و زمانش ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه است. اگر تصمیم گرفتید که به تماشای این اثر بنشینید لطفاً از موسیقی بینظیر آن غافل نشوید و حسابی ازش لذت ببرید.
پیشنهاد سوم – پیرمردها دزد میشوند قصه چندتا آدم بیدستوپا که میخواهند از یک بانک دزدی بکنند رو شاید بارها و بارها در فیلمها و سریالهای کمدی مختلف دیدهاید و براتون تکراری شده باشه اما همیشه قواعد یک استثنایی هم دارند. این بار از شما دعوت میکنیم به تماشا همین قصه تکراری بنشینید که آدمهای دستوپا چلفتی که قراره بانک بزنند سه تا از بهترین پیرمردهایی زنده هالیوود هستند که فیلم بازها با هر کدومشون هزارتا خاطره خوب و باحال دارند. مورگان فریمن (Morgan Freeman)، مایکل کین (Michael Caine)، الان ارکین (Alan Arkin) در مقام سه تا پیر فرتوت ازکارافتادهای که به خاطر قطع مستمری بازنشستگیشان در آستانه بیخانمان شدن هستند به احمقانهترین وضعی بانکی که در اون حساب دارند رو میزنند و به همون اندازه که باید مستمریبگیرند اون رو سرکیسه میکنند. «جوانی دوباره» جدیدترین فیلم زک برف (Zach Braff) بهترین گزینه برای یک عصر جمعه باحال و آرم زیر باد کولر ولو روی کاناپه است. فیلمی که فیلمنامهی آن را تئودور ملفی (Theodore Melfi) نوشته است و با دوبله اختصاصی جذاب در نماوا قابل تماشا است. پیشنهاد چهارم – تکراری نمیشه ویترین کاری پرویز پرستویی مملو نقشآفرینیهای فراموشنشدنیِ از حاج کاظم آژانس شیشهای تا رضا مارمولک فیلم تبریزی؛ از حیدر فیلم بادیگارد تا یوسف بید مجنون. اینها مشتی از خروار شخصیتهای جاودانهای هستند که پرستویی در این سالها خلق کرده است؛ اما شاید با اختلاف یکی از بهترین کاراکترهایی که پرستویی خالق آن است صادق مشکینی ترسوی بزدل و درعینحال سادهدل و دوستداشتنی فیلم لیلی با من است. صادق مشکینی (پرویز پرستویی)، فیلمبردار تلویزیون که بسیار زیاد از جبهه و جنگ میترسد، برای اینکه بتواند از صندوق تلویزیون وام بگیرد تا خانهٔ نیمه ساختهاش را تکمیل کند، باید برای فیلمبرداری فیلمی مستند از اسرای عراقی به منطقهٔ جنگی برود. صادق شبانه وصیتی تنظیم میکند و فردا صبح به همراه آقای کمالی (محمود عزیزی) عازم منطقه میشود و صادق برای اینکه پایش به جبهه و منطقهٔ جنگی و خط مقدم نرسد، حوادث عجیبوغریبی رقم میزند؛ این خلاصه داستان ساده یکی از بهترین کمدیهای تاریخ سینمای ایران رو پدید آورده؛ کمدی درباره اتفاقات پشت صحنه جنگ هشتساله ایران و عراق. تبریزی در این فیلم که هم در نقش نویسنده و کارگردان و هم تدوینگر ظاهر میشود بسیار هوشمندانه از خطوط قرمز شوخی با دفاع مقدس عبور میکند و روایتی شیرین را بازگو میکند فیلمی صادقانه که به دور از شعارهای مرسوم فیلمهای دفاع مقدس سعی در ترسیم واقعیتها رو دارد. فیلمی که به دور از لوده بازیهای مبتذل آشغالهای مسعود ده نمکی درباره جنگ هشتساله ایران عراق سویههای کمیک درستی دارد. اگر این فیلم رو تا حالا ندیدهاید بدون اینکه به کسی بروز بدهید این اشتباه رو؛ بهسرعت به تماشایش بنشینید و اگر که قبلاً هم این فیلم رو دیدهاید خاطره بازی با اون رو از دست ندین.
پیشنهاد آخر – گوست داگ در تهران اشتباه نکنید پیشنهاد آخر این هفته نماوا یک پیشنهاد سینمایی نیست؛ فقط یک ربط فرا متنی با فیلم جارموش دارِ؛ اما بگذارید قبل از آن یک مقدمه بیربط و درعینحال باربط براتون بگم: وقتی در سالهای نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ و در دولت دوم اصلاحات با گشایشهای اندک فرهنگی مجوز نمایش فیلمهای سینمای غرب بر روی پردههای سینماهای تهران داده شد سینما فرهنگ واقع در شمال خیابان شریعتی شبها پاتوق کلی قیلم باز و عاشق سینما بود که حالا میتوانستند جستهوگریخته و لنگولنگان بعضی از شاهکارهای سینمای روز جهان رو بدون هیچ ترس و دلهره بر روی پردههای عریض سینما ببینند. خلاصه نسلی با این فیلمها خاطره دارند؛ فیلمهایی همچون هفت دیوید فینچر. ای برادر کجایی برادران کوئنُ روز هشتم دنیل اتوی و صدالبته گوست داگ جیم جارموش. همون روزهایی که سینما فرهنگ میزبان کلی جوان و نوجوان عاشق سینما بود فیلم گوست داگ جارموش ماهها به نمایش درمیآمد فیلمی عجیبوغریب با بازی فارس وی تاکر در نقش یک آدم کش که پیرو مرام و مسلک سامورایی میشه. در این فیلم یک شخصیت فرعی بامزه و دوستداشتنی وجود دارِ که بیآنکه یککلام انگلیسی بلد باشه رفیق صمیمی قهرمان اصلی و با اون دائماً با زبان بیزبانی معاشرت میکنه. این بستی فروشی سیاهپوست یک ماشین (می نی ون) رنگ وارنگ دارِ که توی اون از صبح تا شب کار میکنه. بیش از اونی که این کاراکتر فرعی به یاد بمونه ماشین بستنیفروشیاش به یاد میمونه؛ حالا اگر دلتون می خواد با انبوهی از این ماشینهایی که مغازه و محل زندگی آدمهاست روبرو شوید حتماً شبها به ضلع جنوبی خیابان سی تیر جنب موزه ملی سری بزنید کلی خوش بگذرونید. خیابان سی تیر که یکی از قدیمیترین خیابانهای تهران است این روزها با سنگفرش تازهای مهمان کلی توریست داخلی و خارجی که برای دیدن همین ماشینها و خوردن غذاهای خوشمزهای که در آنها درست میشود؛ است. اگر تصمیم گرفتید پنجشنبهشب و یا جمعه شبتون رو در سی تیر سپری کنید جای ما رو حسابی خالی کنید و دمنوشهای طبیعیاش رو از دست ندهید.
فارغ التحصیل کارشناسی سینما - دانشگاه سوره تهران، فارغ التحصیل مرکز مطالعات رسانه و خبرنگاری ایران، فارغ التحصیل مدرسه فیلم تهران با گرایش نقد فیلم، مدیر و مدرس باشگاه فیلم چارسو، کارگردان و تهیه کننده رادیو ری وی یو، و به تازگی هم با بخت یاری بسیار سردبیر بلاگ نماوا
بهترین فیلم طنز ایرانی که دیدم لیلی با من است هست. هم طنزه هم مفهومی از خیلی از فیلم های دفاع مقدسی که بیشتر توهین به دفاع مقدس و رزمنده هاست هم بهتره. فیلم های کمال تبریزی اوایل خیلی فوق العاده بودن…مثل مارمولک که یکی از برترین فیلمهاییه که پایه های اعتقادی بسیار قوی داره (برخلاف نظر رایج) ولی جدیداً فیلم هاش چنگی به دل نمیزنه.
خيلى خوب بود. ليلى با من است بهترين پيشنهاد بود
دم شما گرم
تشكر از اينكه تاتر ها رو هم معرفى مى كنيد
چقدر خفن شده سى تير
عين خارج شده ؛)))))
خيلي خيلي تشكر
بسيار سپاسگذارم
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
Current ye@r *
Leave this field empty
تمامی حقوق این سایت متعلق به وبسایت نماوا است. تماشای فیلم تماس با ما