معنای سوپراستار و سلبریتی، چند سالی است که در سینمای ایران در حال دگرگون شدن است. یک دگرگونی که برخلاف دیگر تغییرات جاری سینمای ما، مثبت و غافلگیرکننده بوده است. به‌جای بازیگران چشم آبی که در ملودرام‌های آبکی عاشقانه از دخترهای نوجوان دل می‌برند، حالا با نسلی از بازیگران طرف هستیم که هم می‌توانند فروش را تضمین کنند و هم با هنرنمایی‌شان، تأثیر ماندگاری در جریان بازیگری ایران داشته باشند. بازیگرانی چون امیر جدیدی و ساعد سهیلی که صرف‌نظر از فیزیک و ظاهرشان، در گستره‌ای از نقش‌ها درخشیده‌اند و حالا مخاطب طالب دیدن آن‌ها روی پرده است. در این میان، جواد عزتی شاید از بقیه بااستعدادتر و البته کم اقبال تر باشد.

همچنین بخوانید:
هادی حجازی فر چگونه به یکی از مهمترین پدیده های جشنواره فجر تبدیل شد؟

بابا اتی دوست‌داشتنی

عزتی که فعالیت هنری‌اش را از سال‌های میانه دهه هفتاد و با بازی در تئاترهایی که عمدتاً مه‌لقا باقری کارگردانی کرده بود، شروع کرد، کم‌کم به تلویزیون و سریال‌های کمدی راه یافت. نقش‌های فرعی را پذیرفت و با آرامش و صبر مسیرش را ساخت، وارد کارهای مهران مدیری شد و در میان بازیگران محبوب و همیشگی مدیری به نقش‌های اصلی‌تر راه یافت و در حاشیه، فعالیتش در سینما را هم ادامه داد.
جواد عزتی، اولین بار با نقش بابا اتی در «قهوه تلخ» مدیری دیده شد و توانست درجایی که هادی کاظمی و محمدرضا هدایتی با نقش‌های جالبشان حضور داشتند، خود را مطرح کند و حتی توجه مخاطب را بیشتر به‌سوی خود جلب کند. جنس بازی عزتی از همان دوره هم متفاوت از بازهای طنزی بود که قبلاً در سریال‌های کمدی دیده بودیم. بازی عزتی روان و آرام بود و نوعی شوخ‌طبعی ذاتی که انگار از خودش سرچشمه می‌گرفت را به کاراکترهایش تزریق می‌کرد.

آفریقا - جواد عزتی
آفریقا

انگار بی‌آنکه تلاش زیادی کند، می‌تواند بیشترین بهره‌برداری را از لحظات کمدی داشته باشد و ارتباطی نزدیک و صمیمی با مخاطبش برقرار کند.
اولین حضور سینمایی عزتی مربوط به «طلا و مس» ساخته همایون اسعدیان است. فیلمی که در جشنواره دیده شد و در اکران هم موردتوجه مخاطبان قرار گرفت و به عزتی به‌عنوان بازیگر مکمل فرصتی برای تجربه‌های جدی‌تر در سینما داد. گرچه در این مدت عزتی با بازی در آثاری چون «آفریقا» ساخته هومن سیدی و «شیار 143» در تلاش بود تا خود را به‌عنوان بازیگری جدی مطرح کند، اما سایه بازی در کارهای مهران مدیری همچنان روی سرش سنگینی می‌کرد و او عمدتاً به‌عنوان یک بازیگر کمدی شناخته می‌شد.
مهارت عزتی در بازنمایی کاراکترهای کمدی و اینکه در فیلم‌های جدی‌تر نقش مهمی به عهده نداشت هم در تصور مخاطب از عزتی به‌عنوان یک بازیگر کمدی، بازیگری مثل رضا عطاران که قدرتش در این حوزه است هم نقش به سزایی داشت. «در مدت معلوم» ساخته وحید امیرخانی و «زاپاس» ساخته برزو نیک نژاد، هم به تقویت این تصویر کمک کردند.

همکاری با محمدحسین مهدویان

نه «زاپاس» و نه «در مدت معلوم» موقعیتی که عزتی به دنبالش بود تا بدرخشد را در اختیارش نگذاشتند. سکوی پرتاب عزتی بی‌شک همکاری با محمدحسین مهدویان در دو فیلم «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» بود. مهدویان در «ماجرای نیمروز» باذکاوت و کمی شیطنت، کاراکتر صادق را شبیه به سعید امامی می‌آفریند. مردی که هویت، زندگی و سرنوشتش در هاله‌ای ابهام قرار دارد.

ماجرای نیمروز
ماجرای نیمروز

آنچه بازی عزتی در نقش صادق در «ماجرای نیمروز» را تا این حد چشمگیر می‌کند هم همین موضوع است.. عزتی کاراکتر صادق را به‌خوبی درک می‌کند و او را در بستر فیلم به شخصیتی مرموز تبدیل می‌کند. فضای فیلم و بازی درخشان عزتی در کنار هم سبب می‌شوند، بیننده تا پایان هم نتواند به صادق اعتماد کند و هرلحظه منتظر است او هم به جرگه خائنین بپیوندد. عزتی با سکوت، با نگاه‌های مرموز و با اشاراتی که در زبان بدنش به کار می‌گیرد، در بطن فضای پرالتهاب و هیجان‌انگیز فیلم، خود را به رخ می‌کشد.
حالا این حضور آرام و این بازی درونی را در کنار بازی او در «لاتاری» بگذارید. یک بازی کوتاه، اما پر از شور و احساسات و کاملاً بیرونی. همین حضور کوتاه عزتی است که طعم زهرآلود فاجعه را به خورد بیننده می‌دهد و سرنوشت تلخ دختری که چند سکانس بیشتر او را ندیده‌ایم را به یک تراژدی غمناک تبدیل می‌کند. عزتی در چند سکانسی که در «لاتاری» بازی می‌کند، سراسر احساس است و سراسر غم و اندوهی که قامت کاراکترش را می‌شکند و پایان تلخ زندگی یک دخترک معصوم را از یک ملودرام گریه‌دار فراتر می‌برد و ابعادی واقعی و انسانی به آن می‌بخشد.
گرچه جواد عزتی موفق می‌شود برای «ماجرای نیمروز» نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد شود، اما در «لاتاری» چندان دیده نمی‌شود. همان‌طور که در «تنگه ابوقریب» فیلم دیگری که در همان سال بازی کرده است هم دیده نمی‌شود

تنگه ابوقریب 1397 - جواد عزتی
تنگه ابوقریب

. بازی همبازی او، امیر جدیدی، در مرثیه دفاع مقدسی بهرام توکلی به سیمرغ منتهی می‌شود، اما عزتی که در این فیلم، بار دیگر با یک بازی کنترل‌شده و کاملاً درونی، در مرکز یک بحران اساسی قرارگرفته است، به حاشیه رانده می‌شود.

پرفروش‌ترین و پرکارترین بازیگر سینمای ایران

در همین زمان است که عزتی بار دیگر به سینمای کمدی کوچ می‌کند و نشان می‌دهد که به‌عنوان بازیگر این جریان، می‌تواند تبدیل به یک ستاره شود. حضور او در «آیینه بغل» ساخته منوچهر هادی، «هزارپا» ساخته ابوالحسن داوودی و «اکسیدان» ساخته حامد محمدی، عزتی را تبدیل به چهره‌ای می‌کند که به‌راحتی می‌تواند بیننده را به سینما بکشاند و او را مشتاق حضورش جلوی دوربین نگه دارد.
عزتی در «هزارپا» در کنار رضا عطاران ظاهر می‌شود و نه‌تنها مرعوب حضور او نمی‌شود که به‌سادگی ستاره پرسود قدیمی را کنار میزند و خود را مطرح می‌کند. مهمی که در «آیینه بغل» هم اتفاق می‌افتد و عزتی درنبرد با رضا گلزار، سوپراستار بی‌چون‌وچرای دهه هشتاد و نود، پیروز بی‌چون‌وچرا است و این او است که می‌تواند در دل یک کمدی معمولی و حتی نازل، بیننده را بخنداند، او را همراه کند و در حافظه‌اش بماند.
ترکیب فیلم‌هایی که عزتی در این مدت روی پرده داشته است او را تبدیل به پرفروش‌ترین بازیگر سینمای ایران می‌کند. ترکیبی از فیلم‌های جدی و کمدی که همه طیف گسترده‌ای از توانایی عزتی را نشان می‌دهند و او را به‌عنوان ستاره‌ای نامعمول اما موفق در سینمای ایران به تثبیت می‌رسانند.
اما جهش مهم و بزرگ عزتی در جشنواره سی و هشتم رقم می‌خورد. عزتی با پنج فیلم مهم به جشنواره می‌آید. در «خورشید» مجید مجیدی ظاهر می‌شود، در «شنای پروانه» محمد کارت سیر تحول شخصیتی‌اش را به زیبایی به نمایش میگذارد، در «آتابای» بی‌آنکه زبان ترکی بداند در یک نقش آرام می‌درخشد.

جواد عزتی شنای پروانه
شنای پروانه

در «دوزیست» برزو نیک نژاد، به قامت ستاره‌های فیلم فارسی درمی‌آید و در «مغز استخوان» با یک بازی کوتاه بیش از همه قصه چینی‌های فیلم‌نامه با بیننده ارتباط برقرار می‌کند.
مجموع این بازی‌های درخشان است که خیلی‌ها را متقاعد کرده بود که جشنواره سی و هشتم، جشنواره عزتی خواهد بود. اگر از بازی‌های او در «دوزیست» و «مغز استخوان» هم بگذریم، عزتی در «شنای پروانه» یک بازیگر نقش اول درجه‌یک است. اما او برای این نقش‌آفرینی برجسته حتی کاندید هم نمی‌شود.
باگذشت نزدیک به یک ماه از جشنواره، هنوز هم حاشیه‌ها ادامه دارد. برخی داورها از بازی عزتی تعریف می‌کنند و از اینکه نتوانسته‌اند او را برای نقش اول مرد نامزد کنند ابراز تأسف می‌کنند. برخی دیگر، او را شایسته سیمرغ مکمل برای «آتابای» می‌دانند و مخالفت سعید راد که قبلاً به انتقاد از بازی عزتی در «هزارپا» پرداخته بود را به‌پیش می‌کشند.
حقیقت این است که هیچ‌کدام از این دلایل اهمیت چندانی ندارد. عزتی از بازیگر فرعی کمدی‌های دسته چندمی تلویزیون حالا به جایگاهی رسیده است که می‌تواند یک جشنواره را به خود اختصاص دهد و بی‌آنکه جایزه‌ای نصیب خودش کند، یکی از مهم‌ترین چهره‌های همان جشنواره شود. مخاطب عزتی را دوست دارد و برای دیدنش به سینما می‌رود، حضورش تضمین فروش است و کارگردانان مشتاق همکاری با بازیگری همچون او هستند که انعطاف‌پذیری مثال‌زدنی در اجرا دارد . همه این‌ها، جواد عزتی را به برنده اصلی جریانات یک سال اخیر سینمای ایران تبدیل می‌کند، برنده‌ای که سیمرغ بر شانه ندارد، اما روزهای پرفروغی پیش رویش است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.